کلثوم کریمپور
05 مهر 1396
شعارها از منابع بسیار مهم در تحقیقات تاریخی هستند که در قالب زبانی و نمادین برای بیان خواستههای انقلابی، با توجه به تولید شدنشان در جریان تحولات انقلابی و همچنین نوع کاربرد آنها در برانگیختن انقلاب، مورد توجه میباشند. «شعار از نظر ساختار، نوعی جملات خطابی امری و خبری است که از یک تا چند جمله تشکیل شده و با آهنگ و موسیقی خاصی به صورت جمعی ادا میشود. شعارها شعر نیستند، اما برخی از ویژگیهای شعری از جمله موزونی، آهنگ و گاه وزن را دارند»[1] و در تحولات تاریخ معاصر ایران اهمیت ویژهای دارند. با شروع نهضت امام خمینی(ه) و وقوع قیام پانزدهم خرداد 1342، شعارها اهمیت بیشتری مییابند و گاهی با ابزارهای مختلفی چون اعلامیه، بیانیه، دیوار نوشته، قطعنامه و... نمودار شدهاند.
آغاز سال 1342 با رویارویی دولت و ملت همراه بود. امام خمینی جشن نوروز این سال را تحریم و عزای عمومی اعلام نمودند و در روز دوم فروردین به مناسبت شهادت امام صادق(ع) در مدرسه فیضیه مراسمی برگزار شد. در این زمان مأموران ساواک، حاضرین در مراسم را مورد ضرب و شتم و بیحرمتی قرار دادند. این حادثه، نفرت و نارضایتی مردم را نسبت به حکومت پهلوی افزون کرد. علما و روحانیون در سراسر کشور و حتی خارج از کشور با ارسال پیامهای تسلیت و همچنین اعتصاب در برگزاری نماز جماعت در مساجد نسبت به این اقدام رژیم واکنش نشان دادند.
نارضایتیها نسبت به رژیم هر روز بیشتر میشد و با فرارسیدن ماه محرم، رژیم شاه تردیدی نداشت که در این ماه سخنگویان مذهبی پیرو امام خمینی بر روی منابر از جنایتهای دستگاه سلطنت سخن خواهند گفت؛ بنابراین ساواک برای جلوگیری از آن، جمعی از منبریهای تهران را دعوت کرد و با تهدید و تطمیع به آنان یادآور شد که در سخنان خود سه مطلب را رعایت کنند: 1ـ علیه شخص شاه مطلبی نگویند 2ـ علیه اسرائیل مطلبی گفته نشود 3ـ مرتب به گوش مردم نخوانند که اسلام در خطر است.[2]
هنگامی که امام خمینی از این موضوع اطلاع یافتند، بلافاصله با صدور بیانیهای خطاب به وعاظ و گویندگان دینی چنین تذکر دادند: «لازم است تذکر دهم که این التزامات، علاوه بر این که ارزش قانونی نداشته و مخالفت با آن هیچ اثری ندارد، التزام گیرندگان مجرم و قابل تعقیب هستند... حضرات مبلغین عظام، هیآت محترم و سران دستههای عزادار متذکر شوند که لازم است فریضه دینی خود را در این ایام در اجتماعات مسلمین ادا کنند و از سید مظلومان، فداکاری در راه احیای شریعت را فرا گیرند و از توهم چند روز حبس و زجر نترسند.... سکوت در این ایام، تأیید دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است.»[3]
به دنبال صدور این بیانیه، وعاظ و روحانیون در تکاپو برای افشای جنایتهای رژیم در شهرها و روستاها برآمدند و با سخنرانیهای خود بر منابر و در مجالس، تحرک و خروش انقلابی را در تودههای مردم زنده نمودند. هیأتهای عزاداری نیز در نوحهها و اشعارشان به مسائل سیاسی روز اشاره کردند و با بیان مصیبتهای وارده بر حوزه علمیه قم و روحانیان و همچنین با ابراز تنفر از اسرائیل و عمال آن، حمایت و پشتیبانی خود را از امام خمینی اعلام نمودند.[4] مردم نیز با شرکت در مراسم و عزاداریها و همچنین تظاهرات خیابانی که عموماً از هیأتها و مساجد آغاز میشد، با سر دادن شعارهایی ضد رژیم و در حمایت از امام خمینی اعتراض خود را نسبت به اقدامات حکومت نشان دادند. نقطه آغاز این اعتراضها در روزهای تاسوعا و عاشورای سال 1383 هجری قمری بود که تا روز پانزدهم خرداد 1342، همزمان با دستگیری امام خمینی توسط ساواک به اوج خود رسید و در روزهای پس از آن نیز ادامه داشت.
شعارهای روز تاسوعا (12 خرداد 1342)
روز نهم ماه محرم مصادف با دوازدهم خرداد 1342، مردم در اعتراض به اقدامات شاه در روز دوم فروردین آن سال نسبت به طلاب فیضیه و روحانیون در خیابانها به راهپیمایی پرداختند و شعارهایی در دفاع از اسلام و روحانیت سردادند. همچنین پارچه نوشتههایی حمل میکردند که متنهای درج شده در آنها بیانگر دفاع از قوانین اسلامی و برائت از حکومت پهلوی بود. گزارش تلفنی مأمور ساواک از تظاهرات این روز چنین آمده است: «12 /3 /42... در سمت شمالی خیابان بوذرجمهری مقابل مسجد شاه سه تابلو بزرگ نصب شده و شعارهای زیر روی آن نوشته شده است: جنگ با قوانین مقدسه اسلامی، پیمودن راه ارتجاع و راه نمرود، فرعون و یزید است. مسلمان از راهی که سراسر آن سقوط و کفر و آتش است هرگز نخواهد رفت. ننگ و نفرت بر دشمنان قوانین اسلام- قدرت لایزال حق و دست توانای حجت خدا، اعلیحضرت ولی عصر(عج) همواره پشت و پناه اسلام است - کسانی که با قوانین اسلام مبارزه میکنند خفاشان کوری هستند که سند نادرستی، حماقت، عقبماندگی و ارتجاع خود را علناً به ثبت میرسانند- اسلام دین مقدس پیشتازان راه درستی و حقیقت است – زنده باد اسلام، پاینده باد قرآن، بیدار و هوشیار باد ملت مسلمان ایران- روحانیت بزرگترین سنگر دفاع از دین، ناموس و شرف و استقلال کشور است.»[5]
در این روز مردم با حضور در دستههای عزاداری و تظاهرات در خیابانها نوحهسرایی کردند و با سردادن شعارهای عاشورایی به حمایت از امام خمینی(ره) و مخالفت با حکومت پرداختند. در گزارشی از ساواک در این مورد آمده است: «12 /3 /42... هماکنون دستهای در قسمت شمال شرقی بازار کفاشها در حرکت هستند و نوحه زیر را میخوانند: قم گشته کربلا، هر روزش عاشورا... فیضیه قتلگاه، خون جگر علما... شد موسم یاری مولایم خمینی، یا صاحب العصر»[6] همچنین ساواک در گزارش دیگری در همین روز از بازار تهران به شعار: «در فیضیه مصیبتها بهپا شد وا مصیبت» اشاره کرده است.[7]
شعارهای روز عاشورا (13 خرداد 1342)
راهپیماییهای مذهبی و شعارهای انقلابی علیه حکومت پهلوی و در طرفداری از مواضع امام در تهران و شهرستانها هر روز گسترش مییافت و این موج بویژه پس از سخنرانی امام خمینی در روز عاشورای 1383 هجری قمری (13 خرداد 1342) در فیضیه شتاب بیشتری گرفت. در این زمان، هزاران نفر از تودههای مردم در حالی که عکس امام خمینی را در دست داشتند، با شعار «خمینی خدا نگهدار تو، ملت طرفدار تو»[8] در خیابانهای تهران شروع به تظاهرات کردند. پس از آن با برنامهریزی قبلی به مدرسه «حاج ابوالفتح» واقع در میدان شاه (اکنون: میدان قیام) وارد شدند. در این روز حساس، رژیم که تردیدی نداشت در این مدرسه اجتماع و تظاهرات خواهد شد، نیروهای خود را بسیج نمود و از صبح زود، در مدرسه را بسته و آن را محاصره کرد و بدین وسیله سعی نمود تا از برگزاری مراسم و تظاهرات جلوگیری کند، اما موج خروشان جمعیت با شعار «خمینی، خمینی»[9] به سمت مدرسه حاج ابوالفتح روانه شدند. گروههای عزادار با شعارها و نوحههای انقلابی که اغلب از اوضاع روز، امام خمینی و فیضیه حکایت میکردند، وارد مدرسه شدند و نیروهای رژیم را از آنجا راندند.
شاه که از این حرکت مردم غافلگیر و وحشتزده شده بود تلاش نمود با استفاده از لاتها و چاقوکشها، مردم را پراکنده و سرکوب نماید. از این رو با مأموریت دادن به شعبان بیمخ(چاقوکش معروف) او را به میان عزاداران و تظاهرکنندگان فرستاد. بیمخ به همراه باند خود به صورت دسته سینهزن به جمعیت تظاهرکننده وارد شدند و تلاش کردند با شعار «جاوید شاه» مردم را پراکنده سازند، اما با هوشیاری افراد انتظامات تظاهرات و گروه «یکهبزن» طیب حاجرضایی، کاری از پیش نبردند و نتیجهای نگرفته، از مدرسه خارج شدند.[10]
تظاهرکنندگان مدرسه حاج ابوالفتح در ساعت هشت صبح در حالی که عکس امام خمینی را در دست داشتند با شعارهای: «خمینی بتشکن، ملت طرفدار تو....میرود، میرود دشمن غدار تو»، «خمینی، خمینی خدا نگهدار تو... بمیرد، بمیرد، دشمن خونخوار تو»، «گفت عزیز فاطمه...نیست ز مرگ واهمه...تا به تنم توان بود...زیر ستم نمیروم» به راهپیمایی در خیابانها ادامه دادند.[11]
ساواک در گزارشی از این صحنه چنین آورده است: «دستهای در حدود سه هزار نفر... از مسجد جامع ابوالفتح خارج و به طرف میدان سرچشمه در حرکت هستند و شعار شفاهی آنها عبارت است از گفت عزیز فاطمه، نیست زمرگ واهمه....تا به تنم توان بود، زیر ستم نمیرویم. شعارهای پارچهای: جهان به نور آیتالله خمینی زنده است... زیر بار ننگ نروید. اگر دین ندارید در دنیا آزاده باشید. خواستههای مراجع، خواستههای مردم است. عقیده و زندگی مبارزه در راه دین است.»[12]
همچنین در گزارش دیگری آورده است: «جمعیتی در مسجد حاج ابوالفتح و خارج آن اجتماع کرده و به نفع آیتالله خمینی شعار میدهند... مجتمعین در میدان شاه و مسجد حاج ابوالفتح واقع در میدان شاه که قریب 3000 نفر میباشند، به طرف سهراه سیروس و بازار حرکت کردند و شعری میخوانند که جنبه سیاسی دارد و چاپی است... «گفت عزیز فاطمه... نیست ز مرگ واهمه... تا به تنم توان بود... زیر ستم نمیروم... ننگ حیات و ذلتش... عزت مرگ و لذتش... من ز یزید بیپدر... ظلم و ستم نمیکشم... شد ساحت فیضیه عاشورا... در روز قتل زاده زهرا... در تربت اعلی شد موج خون بر پا ... عمال اسرائیلی رسوا... کشتند از کین بیپناهان را... در تربت اعلی... شد موج خون برپا». ضمناً یک عده بچه شعر روزنامه توفیق را... میخوانند و سینه میزنند: گفتند که نان ارزان شده، کو نان ارزانت؟»[13]
در گزارشی دیگری نیز درباره این روز آمده است: «جمعیتی که از میدان شاه حرکت کرده بود به طرف سهراه امین حضور در حرکت است و مرتباً نوحه خمینی را میخوانند و شعارهای پارچهای زیر را همراه دارند: زندگی بهجز عقیده و مبارزه در راه آن نیست - ما از شهید شدن و از مرگ نمیترسیم.»[14]
در گزارش دیگر آمده است: «دستهای که از مسجد حاج ابوالفتح حرکت کرده بود، از میدان بهارستان گذشته و از طریق خیابانهای شاهآباد- اسلامبول- فردوسی شمالی رو به مجسمه شاه رضا در حرکت است و شعار آن، مربوط به دخالت اسرائیل در ایران است: عمال اسرائیل رسوا است. و پشتیبانی از آیتالله خمینی مینمایند...»[15] همچنین ساواک در ادامه گزارشهای خود آورده است: «دستهای که از مسجد حاج ابوالفتح حرکت کرده بود در خیابان شاهآباد میباشند. پلاکی در دست دارند: دست عمال اسرائیل از کشور اسلام ما کوتاه باد. نوحهای به شرح زیر میخوانند: خمینی خمینی خدا نگهدار تو... میرود دشمن جبّار تو... هماکنون به سمت خیابان اسلامبول در حرکت هستند.»[16]
مردم تظاهرکننده با عبور از سهراه امین حضور، سرچشمه، میدان بهارستان، خیابان شاهآباد، مخبرالدوله، سعدی و خیابان فردوسی، به سمت خیابان شاهرضا و دانشگاه تهران با فریاد «خمینی بتشکن... ملت طرفدار تو... میرود، میرود دشمن خونخوار تو» و سپس به سمت کاخ مرمر حرکت کردند.[17] در ساعت تقریباً یک بعدازظهر در مقابل کاخ مرمر، شعارهای «مرگ بر این دیکتاتور» و «دیکتاتور برو گمشو» سردادند[18] و از این طریق خواسته آخر خود را در مورد شاه، یعنی سقوط او و پیروزی امام خمینی بیان نمودند. اداره سوم ساواک گزارش آن را چنین مخابره کرده است: «پیرو گزارشات منبع، دسته عزاداران مسجد حاج ابوالفتح از سیمتری نظامی و فلکه باغشاه وارد خیابان سپه گردیده و در ابتدای خیابان کاخ ضمن تکرار شعارهای لفظی قبلی مشتهای گره کرده خود را به سوی کاخ سلطنتی بالا نموده و شعار میدادند: مرگ بر دیکتاتور- مرگ بر دیکتاتور...13 /3 /42»[19]
تظاهرکنندگان در مقابل کاخ مرمر، مسیر خود را به سمت کاخ سنا و خیابان سپه ادامه دادند تا به میدان توپخانه رسیدند و در مقابل کاخ گلستان و میدان ارک توقف کردند و در همانجا در حدود ساعت3 بعدازظهر تظاهرات را با وعده دیدار دوباره در روز بعد در مقابل مسجد شاه خاتمه دادند.[20]
این شعارها و سخنرانیها در هنگام برگزاری راهپیماییها نشاندهنده تحول مبارزات اسلامی و مردمی بود. مشارکت گسترده مردم، سبب تقویت روحیه مبارزاتی و توسعه فعالیتهای سیاسی و اجتماعی شد. لازم به ذکر است که گروهها و دستههای عزاداری که در این روز شعارهای سیاسی در حمایت و پشتیبانی از امام خمینی سر دادند فقط محدود به مسجد حاج ابوالفتح نمیشدند، بلکه دستههای دیگری نیز بودند که در مناطق مختلف تهران در حمایت از امام خمینی و اعتراض به قانونشکنیهای حکومت پهلوی شعار دادند، نوحه خواندند و تظاهرات کردند. در گزارش ساواک چنین آمده است: «یک دسته که قریب 1000 نفر میباشند و مربوط به سمنانیهای مقیم مرکز است از میدان شاه به طرف خیابان ری و سهراه امین حضور در حرکت است و این نوحه را میخوانند: شه لبتشنگان رود سوی میدان ای خدای من- مرا یاری کن با خون دین الهی – خون جگر علما – مولای من خمینی – مولای من خمینی – مولای من خمینی.13 /3 /42»[21]
در پایان راهپیمایی صبح روز عاشورا مقرر شد در عصر مراسمی در مسجد هدایت برگزار شود. مراسم مزبور از سوی جبهه ملی و نهضت آزادی اعلام شده بود. جمعیت حاضر در مسجد هدایت با حرکت به سوی بازار شعارهای متفاوتی از شعارهای صبح روز عاشورا سردادند: از جمله: «سلام بر خمینی، درود بر مصدق، خمینی رهبر شیعه، مصدق رهبر ملی.»[22]
به رغم دستگیری روحانیون انقلابی و ایجاد محیط رعب و وحشت، شب یازدهم محرم، تظاهرات باشکوهی از طرف دانشجویان دانشگاه تهران در حمایت از امام خمینی برگزار شد. این تظاهرات از مسجد هدایت شروع شد و مسیر خود را از چهارراه اسلامبول با شعار «خمینی پیروز است» به طرف بازار تهران ادامه داد و با عبور از آنجا به میدان شاه رسید. پس از سخنرانی یکی از دانشجویان در حمایت و پشتیبانی از امام خمینی وارد مدرسه حاج ابوالفتح شدند و در مراسم عزاداری شرکت کردند.[23]
شعارهای یازدهم محرم (14 خرداد 1342)
در روز 14 خرداد، مردم مطابق اعلام قبلی، با اجتماع در مسجد شاه و بازارهای اطراف مسجد، با سردادن شعارهای روز قبل از جمله: «خمینی، خمینی، خدانگهدار تو ... میرود، میرود، دشمن خونخوار تو »– «خمینی بت شکن، ملت تو را می خواهد»– «خمینی تو فرزند حسینی...»و ... شروع به تظاهرات کردند و با عبور از خیابان ناصر خسرو و میدان توپخانه وارد خیابان فردوسی شدند. با سخنرانی مهیج و پرشور فردی به نام «مجاهدی» در مقابل سفارت انگلیس، جمعیت با شور و هیجان بیشتر و با فریاد «خمینی، خمینی...» به تظاهرات خود به سوی دانشگاه تهران دادامه دادند.[24] در مقابل دانشگاه دانشجویان با شنیدن فریاد مردم به آنها پیوستند. شمار جمعیت بسیار زیاد شد و شعارهای «خمینی بت شکن...» و «تا مرگ دیکتاتورها نهضت ادامه دارد» محیط دانشگاه را به لرزه انداخت.[25] با سخنرانی یکی از دانشجویان عضو کمیته دانشجویی جبهه ملی ایران در پشتیبانی از تظاهرات و امام خمینی و با فرستادن درود بر مصدق و همچنین نطق نماینده دانشجویان دانشگاه تهران علیه امپریالیسم و در حمایت از امام خمینی، شور و هیجان بیشتری در مردم ایجاد شد و نماینده دانشجویان این شعر را خواند: «نخست فلسفه قتل شاه دین حسین این است... که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است.»[26] با حمایت بازار و دانشگاه از امام، جمعیت با شعارهای «خمینی بتشکن...»، «خمینی، مصدق پیروز است»، «سلام بر خمینی، درود بر مصدق»، «خمینی رهبر شیعه، مصدق رهبر ملی»، «اتحاد، مبارزه، پیروزی» «تا مرگ دیکتاتورها نهضت ادامه دارد»[27] به سمت میدان 24 اسفند (اکنون: میدان انقلاب) رفته و با عبور از برابر پادگان باغشاه و پیمودن خیابان سپه به کاخ مرمر رسیدند. دوباره با فریادهای: «خمینی بتشکن...» و «مرگ بر این دیکتاتور» با گذشتن از مقابل کاخ، خیابان سپه، میدان توپخانه، خیابان باب همایون، میدان ارک و... وارد بازار شدند و با سخنرانی یکی از بازاریها در تشکر از دانشگاهیان، تظاهرات پایان یافت.[28]
مأمور ساواک، در گزارشی تظاهرات این روز را چنین توصیف کرده است: «از ساعت هفت بامداد به تدریج عدهای در مسجد شاه اجتماع نموده... هر لحظه بر تعداد آنها افزوده میشد. از مسیر ناصرخسرو، توپخانه، فردوسی، شاه رضا، کالج به مقابل دانشگاه آمدند... سپس از آنجا در مسیر شاهرضا، سیمتری نظامی، خیابان سپه به مقابل دانشکده افسری آمدند و میخواستند از مدخل جنوبی به خیابان کاخ وارد شوند، ولی مأمورین انتظامی آنجا را بسته بودند. متظاهرین مشتها را گره کرده بودند و با اشاره به سمت کاخ مرمر شعار میدادند: «مرگ بر دیکتاتور». سپس این عده به طرف چهارراه پهلوی، حسنآباد، میدان سپه، پارک ملی به مسجد شاه بازگشتند و از در شرقی مسجد شاه داخل بازار شدند و شعارهای بسیار تندی در بازار میدادند. از جمله شعارهای امروزشان در مسیرهایی که طی کردند و در بازار این بود: «اسرائیل رسوا شد... اسرائیل رسوا شد. عمال اسرائیلی رسوا... کشتند از کین بی پناهان را. خمینی بتشکن، ملت تو را میخواهد. خمینی، خمینی خدا نگهدار تو... میرود، میرود، دشمن خونخوار تو.»[29]
ساواک در گزارش دیگری درباره ادامه تظاهرات مردم در این روز آورده است: «ساعت 11:55 دسته عزاداران از 24 اسفند به طرف جنوب خیابان سیمتری در حرکت بودند و شعار آنها خمینی رهبر شیعه – مصدق رهبر ملت، مرگ بر دیکتاتوری. ساعت 12:05 پس از رسیدن به معبر خیابان پاستور با مشاهده افراد کماندو و پلیس مسیر خود را تغییر داده و از طرف میدان باغشاه و خیابان سپه عازم میدان سپه هستند. در سر خیابان پاستور شعار آنها درود بر خمینی بود. ضمناً دسته دیگری از آنها شعارهایی به این شرح میدادند: ارتش با ماست، پاسبان با ماست، بیایید متحد شویم... در تظاهرات مقابل روزنامه اطلاعات یکی از شیشههای در ساختمان به وسیله اجتماعکنندگان شکسته شد و بالاتفاق روزنامه اطلاعات را تحریم کردند. پس از حرکت از مقابل روزنامه اطلاعات در حوالی کاخ دادگستری شعارهایی بدین شرح میدادند: مرگ بر این قلدر قانونشکن، خمینی شاهشکن... خدا نگهدار تو، اتحاد، مبارزه، پیروزی، مردم بیایید متحد شوید، زندانیان باید آزاد شوند، مصدق آزاد شود. در این موقع عدهای به شعاردهندگان میگفتند به مصدق چهکار دارید و بعد شعارهایی به نفع [امام] خمینی دادهاند...»[30]
شعارهای روز پانزدهم خرداد 1342 و پس از آن
در این شرایط و با همهگیر شدن تدریجی مخالفت با حکومت شاه و برنامههای ضد اسلامی آن، این حکومت، تنها چاره کار را دستگیری امام خمینی و سایر روحانیون مبارز دانست. مأموران ساواک در مرکز و بسیاری از شهرستانها به دستگیری رحانیون مبارز و طرفداران امام خمینی پرداختند.[31] در نیمه شب پانزدهم خرداد تعداد زیادی از نیروهای ساواک وارد قم شدند و به منزل امام یورش بردند و ایشان را دستگیر و به تهران انتقال دادند.
مردم قم، تهران و سایر شهرها با شنیدن خبر دستگیری امام خمینی به خیابانها ریختند و علیه اقدامات حکومت شاه تظاهرات کردند. در قم، مردم در حالی که بسیار اندوهناک بودند و اشک میریختند، سینهزنان به سمت خانه امام حرکت کردند و در مقابل منزل ایشان خیل عظیم جمعیت علیه شاه و هیأت حاکمه شعار دادند و ابراز تنفر کردند. مردم خشمگین به پیشگامی آیتالله سید مصطفی خمینی به سمت حرم حضرت معصومه(س) به راه افتادند و در صحن حرم با شعارهای: «وامحمدا، آقا را دستگیر کردند» و «یا مرگ یا خمینی» اقدام حکومت پهلوی را محکوم کردند.[32] در گزارش مأمور ساواک، این حرکت مردم قم چنین توصیف شده است: «پس از دستگیری [امام] خمینی از ساعت پنج صبح روز 15 /3 /42 از تمام محلات و کوچههای شهر، جمعیت کثیری در حدود چهل هزار نفر از زن و مرد و بچه... به طرف صحن مطهر و خیابانهای اطراف آن به حالت اجتماع به حرکت درآمده و با شعارهای «وامحمدا، آقا را دستگیر کردند»، «یا مرگ یا خمینی» هر آن به شدت و فعالیت آنان افزوده میشد...»[33]
شعار «یا مرگ یا خمینی» به عنوان اصلیترین شعار مردم، موجب خشم رژیم شد و با توپ و تانک و مسلسل به سراغ مردم تظاهرکننده که آزادی مرجع خویش را میخواستند آمد و بسیاری از آنان را به خاک و خون کشید. فجیعترین کشتار در چهارراه شاه (اکنون: خیابان امام خمینی) رخ داد که از چهار طرف مردم را محاصره کردند و آنان را به گلوله بستند.[34]
در تهران با انتشار خبر دستگیری امام، مغازهها و بازارها تعطیل شدند. دانشجویان با تجمع در محوطه دانشگاه و با شعارهای انقلابی از دانشگاه خارج شدند و با فریاد «خمینی را آزاد کنید» به تظاهرات در خیابانها پرداختند.[35] در این زمان مأموران شاه به تیراندازی دست زدند و تعداد زیادی از تظاهرکنندگان را به شهادت رساندند. در گزارشی از ساواک آمده است: «در این ساعت (11:50) سعدی شمالی و جنوبی به وسیله سربازان اشغال و مغازهها عموماً بستهاند. در خیابان سعدی و اسلامبول مأمورین انتظامی بدون توجه به نوع اجتماع و یا رهگذران، بدون جهت راه را بر عابرین سد کرده و عدهای زن و بچه و کاسب را که به طرف منازل خود میروند مضروب مینمایند. در نتیجه جمعیت رو به تزاید است و عدهای زن و بچه مصدوم شدهاند... ضمناً تابلوی بزرگی که بر روی آن نوشته شده است: «خمینی را دیشب گرفتهاند» جلوی در دانشگاه نصب شده است.»[36]
در گزارش دیگری از ساواک آمده است: «عدهای قریب پانصد نفر از طرف بازار به طرف میدان اعدام و میدان شاهپور در حرکت هستند و شعار «مرده باد شاه» میدهند و رئیس کلانتری 8 با مسلسل دستی به طرف جمعیت تیراندازی میکند... و از طرف ژاندارمها به آنها تیراندازی میشود.»[37]
ساواک همچنین گزارش داد: «روز 15 /3 /42- ساعت 35 /1... دانشجویان دانشکده کشاورزی داخل دانشکده اجتماع کرده و شعار «توهین به خمینی توهین به ملت است» میدهند...» در ادامه گزارشها درباره ساعت 4 بعدازظهر این روز آورده شده است: «در این ساعت (شانزده) عدهای قریب یک هزار نفر از کسبه خیابان آذربایجان و کارون و قصرالدشت پس از خراب کردن کارخانه پپسیکولا، چوب به دست به طرف قصرالدشت جنوبی حرکت و شعار میدهند: «مرگ بر شاه و زنده باد خمینی». در گزارش دیگری آمده است: «ساعت 17:15... در این ساعت جمعی در حدود سی چهل نفر از دانشجویان دانشگاه ضمن تظاهراتی اقدام به قطع تلفنهای دانشگاه نموده و آنها شعاری به این مضمون میدهند: «تا عزل شاه خائن نهضت ادامه دارد».[38]
جمعیت تظاهرکننده از بازار، دانشگاه تهران و... به سمت کاخ مرمر در حرکت بودند و با فریاد بلند شعار میدادند: «مرگ بر شاه، ما شاه نمیخواهیم، دیکتاتور برو گمشو».[39] در نزدیکیهای کاخ مرمر نیروهای محمدرضا پهلوی که تمام خیابانهای منتهی به کاخ را پوشش داده بودند مردم را به رگبار گلوله بستند و تعداد زیادی از مردم بیدفاع را به خاک و خون کشیدند و به دنبال این جنایت، حکومت پهلوی به منظور سرکوبی و خاموش نگهداشتن قیام مردم در این روز، حکومت نظامی اعلام کرد و هرگونه عبور و مرور در شهر را ممنوع کرد و بسیاری از افراد، از دانشجویان گرفته تا شخصیتهای ملی و سیاسی که احتمال میرفت در قیام پانزدهم خرداد دخیل باشند، دستگیر و روانه زندان نمود.[40] اما علیرغم این موضوع، مردم تهران در روز 16 خرداد باز هم در حمایت از امام خمینی به خیابانها ریختند و به سمت کاخ شاه حرکت کردند و شعارهای «یا مرگ یا خمینی»، «مرگ بر شاه مسلمانکش، مرگ بر دیکتاتور خونخوار» و «مرگ بر شاه» سر دادند.[41] یکی از گزارشهای ساواک حاکی از شعارهای دانشجویان علیه شخص شاه و خیانتکاری او است. در این گزارش آمده است: «روز 16 /3 /42... دانشجویان اخلالگر، دانشکدههای حقوق و فنی و پزشکی را تعطیل نمودند... «تا مرگ شاه خائن، نهضت ادامه دارد» متن شعار میباشد.»[42] در گزارش دیگری به سردادن شعارهای «مرگ بر دیکتاتورها» و «مرگ بر این دیکتاتور خونآشام» توسط دانشجویان اشاره شده است.[43]
در روزهای پس از وقایع 15 خرداد، دانشجویان کلاسهای درس را رها کرده و در مقابل دانشگاه تهران تجمع کردند و علیه حکومت شعارهای تندی سردادند. در گزارشهای متعدد ساواک در این خصوص آمده است: «18 /3 /42 ساعت 8:45 ... دانشجویان دانشگاه، دانشکدهها را ترک نموده و عدهای در حدود 300 نفر در مقابل دانشکده علوم، اجتماع کرده و شعار میدهند: درس بر ما حرام است... ساعت9:00 دانشکده فنی و حقوق تعطیل شده و دانشجویان خارج شدند و در حال حاضر عدهای در حدود هفتاد نفر جلوی دانشکده دندانپزشکی مشغول دادن (این) شعار هستند: «شاه خائن نمیخواهیم»...[44] ساعت 9:20... دانشجویان در نظر دارند به طور دمونستراسیون در دانشگاه حرکت نمایند. در حال حاضر شعار دانشجویان: «دانشگاه تعطیل است، تا مرگ شاه خائن، نهضت ادامه دارد» میباشد... ساعت: 11:10... دانشجویان دانشکده کشاورزی کرج در حال حاضر متفرقند. شعار صبح دانشجویان این بوده است: 1- درود بر روان شهدای روز چهارشنبه و پنجشنبه، 2- زنده و پاینده باد خمینی، 3- تا مرگ شاه خائن، نهضت ادامه دارد.»[45]
شعارهایی که مبارزان قیام پانزدهم خرداد 42 سر دادند بیانگر آگاهی و شناخت مردم - از اقشار مختلف، از دانشجویان گرفته تا بازاریها و روحانیون- نسبت به خیانتها و قانونشکنیهای حکومت شاه بود و اوج مخالفت و اعتراض مردم نسبت به شاه را نشان میدهد. از این رو با تعابیری چون «شاه خائن»، «دیکتاتور برو گمشو»، «مرگ بر شاه خائن»، «شاه مسلمانکش»، «مرگ بر دیکتاتور خونخوار» و... خشم خود را بیان میکنند و در مقابل از اقدامات امام خمینی حمایت کردند و با مفاهیمی چون: «یا مرگ یا خمینی»، «مرگ بر شاه، زندهباد خمینی»، «توهین به [امام] خمینی توهین به ملت است»، «خمینی بتشکن، ملت تو را میخواهد»، «خمینی، خمینی خدا نگهدار تو... میرود، میرود، دشمن خونخوار تو» و... همراهی و پشتیبانی خود را ابراز مینمایند.
پینوشتها:
[1] . اسماعیل حسن زاده، «هویت ملی در شعارهای انقلاب اسلامی»، فصلنامه مطالعات ملی؛ 31، سال هشتم، شماره3، 1386، ص3.
[2] . سید حمید روحانی، نهضت امام خمینی، دفتر اول، چاپ نوزدهم، 1394، تهران: بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی، ص465.
[3] . روحالله موسوی خمینی، صحیفه امام، جلد1، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1380، ص229.
[4] . روحانی، پیشین، ص467.
[5] . پیشین، ص476.
[6] . پیشین، ص477.
[7] . پیشین.
[8] . پیشین، ص469.
[9] . پیشین.
[10] . پیشین، صص470-471.
[11] . پیشین، ص471.
[12] . جواد منصوری، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد ساواک، جلد اول، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم،1377، ص883.
[13] . پیشین، سند شماره140 /3 ص884. همچنین؛ روحانی، پیشین، ص478.
[14] . منصوری، پیشین، ص882. همچنین؛ روحانی، پیشین، ص479.
[15] . منصوری، سند شماره 142 /3، ص886. همچنین؛ روحانی، پیشین، ص480
[16] . روحانی، پیشین، سند شماره82، ص481.همچنین؛ منصوری، سند شماره 145 /3، ص889.
[17] . روحانی، پیشین، ص471.
[18] . پیشین، ص471.
[19] . منصوری، سند شماره144 /3، ص888.
[20] . پیشین، ص472.
[21] . پیشین، سند شماره 3 /141، ص885
[22] . پیشین، ص691.
[23] . روحانی، پیشین، صص472-473.
[24] . پیشین، صص473-474.
[25] . پیشین، ص474.
[26] . پیشین.
[27] . پیشین، ص475.
[28] . پیشین.
[29] . پیشین، ص483.
[30] . منصوری، پیشین، سند شماره150 /3، ص895. همچنین؛ روحانی، پیشین، صص 483-484.
[31] . روحانی، پیشین، ص507.
[32] . پیشین، ص516.
[33] . پیشین، ص522.
[34] . پیشین، ص519.
[35] . پیشین، ص528.
[36] . پیشین، ص530.
[37] . پیشین، ص531.
[38] . پیشین، ص532.
[39] . پیشین، ص534.
[40] . پیشین، صص536-538.
[41] . پیشین، ص538.
[42] . پیشین، ص540.
[43] . پیشین، سند شماره 97، ص541.
[44] . پیشین، ص543
[45] . پیشین، ص544.
منابع:
حسن زاده، اسماعیل، «هویت ملی در شعارهای انقلاب اسلامی»، فصلنامه مطالعات ملی؛ 31، سال هشتم، شماره3، 1386.
روحانی، سیدحمید، نهضت امام خمینی، دفتر اول، چاپ نوزدهم، 1394، تهران: بنیاد تاریخ پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی.
موسوی خمینی، روحالله، صحیفه امام، جلد1، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1380.
منصوری، جواد، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد ساواک، جلد اول، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم،1377.
تعداد بازدید: 5863