23 تير 1399
آنچه در اعلامیهها به رشته تحریر درمیآمد، بخشی مربوط به اعلامیههای اشخاص حقیقی همچون علما و امام خمینی و بخشی هم بیانیههای احزاب گوناگون همچون نهضت آزادی ایران، جبهه ملی، حزب زحمتکشان ملت ایران و... بود. در این میان اعلامیههایی با عنوان دانشجویان، کارگران، روشنفکران، استادان دانشگاه، روحانیون مبارز و... منتشر میشد که بسیاری از آنها به قلم خودم بود. بالاخره من یک فرد سیاسی بودم که از پی شهریور 1320 با سیاست آمیخته شده بودم. با بسیاری از طبقات اجتماع هم ارتباط داشتم. در محیط کارگری از پایینترین رده تا مدیریت را طی کرده بودم. با دانشجویان و دانشآموزان در دانشگاه و دبیرستان سروکار داشتم. مذهبی بودم و از دغدغههای مذهبیون آگاه، با عالم درجه اولی همچون آیتالله خادمی مراوده و دوستی داشتم. همچنین وعاظ و منبریهای گوناگون شهر را میشناختم. بر این اساس در اعلامیهها سعی میکردم افکار و اهداف آنان را نمایندگی کنم. وقتی رژیم از میتینگ کارگران خبر میداد، در اعلامیهای این ادعا را زیر سؤال میبردم یا از نگاه و طبقه مذهبی اجتماع مفاسد را تقبیح و محکوم میکردم. همچنین سعی میکردم از ادبیات و شعر در اعلامیهها بهره ببرم. مانند اعلامیهای که از شعر خاقانی استقبال شده بود و نوشتم:
هان ای شه کوتهبین، از دیده نظر کن هان
بر کرده خود بنگر از دیده یک انسان
یک دم ز ره غفلت باز آی و عیان بنگر
کز ظلم شده ملت در پایگاه عصیان
مردان خدا را تو عامی و خرفت خواندی
دانشگهی و استاد هم مرتجع و نادان
پس در صف این ملت کو تکیه گهت ای شه
جز هرزه و هرجایی یا دسته مزدوران
گفتی که کنی دایر یاسای نوینی را
زان ور شود آسوده هر کارگر و دهقان
یاسای نوین تو جز مکر نبُد چیزی
بیشک ندهد سودی بر خلق تهیدستان
تو غافل و پنداری پوشیده شود عیبت
با کفزدن جمعی از دسته مزدوران
در ادامه به مسائل روز و کنگره آزادمردان و آزادزنان اشاره شده بود:
از بیخبر و عامی مشتی که بیاوردی
گفتی که بُدند آنها آزادزن و مردان
آزادی و عهد تو یاللعجب ای اعمی
زین گفته و زین کردار گردیده جهان خندان
خاقانی اگر بودی در قید حیات اکنون
گفتی که شها بگذر زین سلطنت لرزان
بیآنکه قصد خودستایی داشته باشم، بایستی از جسارت و شجاعت تمامی کسانی یاد کنم که اعلامیههایی با چنین محتوا را در آن روزگار پخش میکردند.
یکی دیگر از اعلامیههای جالب توجه آن بود که آیتالله میلانی در اعلامیهاش به تاریخ دوم مرداد ماه 1342 انتخابات را تحریم کرده بود. من لیستی تهیه کرده و در آن جمعیت هر شهری را به همراه تعداد صاحبان حق رأی و تعداد آرای داده شده نوشتم. طبق آماری که ارائه کردم، نشان دادم در آن سال 8 /1 درصد صاحبان حق رأی در انتخابات شرکت کردهاند. بر این اساس، مجلسی که تشکیل شده بود، از آرای 2 /98 درصد افراد صاحب رأی محروم بود. این آمار را هم از روزنامههای کیهان، اطلاعات و پست تهران به دست آورده بودم و یک آمار غیررسمی نبود. بر این مبنا یک اعلامیه صادر و در آن گفتیم: «این انتخابات، انتصابات بوده است».
یا در اعلامیهای از بیان کارگران، به عقب افتادن حقوقشان اشاره کردیم. اعلامیه با این شعر آغاز میشد:
«آیتالله خمینی، آیتاللهی تو راست
ملت ما رهانیدن ز گمراهی تو راست
جان به راهت میدهیم ای ناجی دین و وطن
رهبر محبوب مایی، حق خونخواهی تو راست
اینها مشتی نمونه از خروار است که ذکر شد. خود آن اعلامیهها شاهدی گویا بر تأثیر و آتشین بودن خود در آن فضای خفقانآلود هستند.
منبع: دُرد و دَرد، خاطرات سیدرضا میرمحمد صادقی، تدوین رضا مختاری اصفهانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390، ص 80 تا 82.
تعداد بازدید: 1835