زهرا رنجبر کرمانی
28 مهر 1399
آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی در سال 1315ق. در نجف اشرف زاده شد. تحصیلات مقدماتی را نزد پدر، مادر و جده پدری و علوم جدید را در مدارس جدید فراگرفت.[1] پس از فوت پدر در سال 1338ق. برای ادامه تحصیل و حضور در جلسات استادان و فقهای دیگر شهرهای عراق به کاظمین، سامرا و کربلا عزیمت کرد و با تلاش و پشتکاری کم نظیر در 27 سالگی موفق به اخذ درجه اجتهاد شد. در سال 1342ق. از نجف مهاجرت و به قصد زیارت امام هشتم به ایران سفر کرد. ایران در آن ایام دچار بحران و ناآرامی و آثار و پیامدهای جنگ جهانی اول بود.[2] آیتالله مرعشی در 21 جمادیالثانی همان سال وارد تهران شد و نزدیک به یک سال یا کمتر در آنجا توقف کرد. چندی بعد به قصد زیارت مرقد حضرت معصومه(س) به قم رفت و بنا به درخواست آیتالله حائری یزدی ـ مؤسس و زعیم حوزه علمیه قم ـ در این شهر رحل اقامت افکند و از بدو ورود به تدریس پرداخت.[3] پس از رحلت آیتالله بروجردی، آیتالله مرعشی به عنوان یکی از مراجع طراز اول کشور مطرح شد و در میان شیعیان جهان شمار زیادی مقلد داشت.[4] وی ضمن تدریس به ارائه خدمات فرهنگی ـ اجتماعی نظیر تأسیس یا تعمیر مدرسه، مرکز تحقیقی، کتابخانه عمومی، مسجد، حسینیه، بیمارستان، درمانگاه و مسکن طلاب علوم دینی میپرداخت.[5]
همانطور که پیشتر اشاره شد ورود آیتالله مرعشی به تهران مصادف بود با دوره سخت کشمکشهای سیاسی روس و انگلیس در ایران؛ مبارزات آزادیخواهانه محمد خیابانی در تبریز و میرزا کوچکخان جنگلی در گیلان و کودتای رضا خان. آیتالله مرعشی که از مبارزات سیاسی علمای عراق با انگلستان تجربهاندوزی کرده بود، در تهران به دیدار آیتالله مدرس رفت و در جریان امور سیاسی داخل کشور قرار گرفت و با روحیه مستبد و ضد دین رضاخان آشنا شد. وی به همراه مراجع دیگر در پاسداشت حوزه علمیه قم و روحانیت شیعه در مقابل ضربات پیدرپی حکومت پهلوی به نوعی مبارزه منفی دست زد و در موارد بسیاری به کمک انقلابیون شتافت. ارتباط بسیار نزدیک میان ایشان و فدائیان اسلام از جمله این موارد است.[6] پشتیبانی آیتالله مرعشی از این گروه، بیدریغ و پدرانه بود. وی مدتها نواب صفوی را در خانه خود پنهان کرد تا به دست مأموران امنیتی حکومت نیفتد.[7]
با ورود مرجعیت به صحنه سیاسی کشور از آغاز دهه چهل، آیتالله مرعشی نیز راه همرزمانش را پیش گرفت. کنش سیاسی وی به مانند دیگر روحانیون بزرگِ آن ایام، غالباً در قالب صدور اعلامیههای مرتبط با موضوعات روز جامعه یا ارسال تلگراف به مقامات ذیربط و بیان دیدگاهها و نظریات از این طریق بود. در غائله تصویب لایحه ضداسلامی و ضدقانونی انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال 1341 آیتالله مرعشی در زمره علمایی بود که با ارسال تلگراف به شاه و علم ـ نخستوزیر وقت ـ خواستار لغو این لایحه شدند[8] و با فرستادن نمایندگانی میان اصناف و بازاریان آنان را از خطر تصویب این لایحه آگاه کرد.[9] سرانجام پافشاری روحانیون بر خواستهشان دولت را وادار به لغو مصوبه مذکور نمود. چندی بعد شاه تصمیم گرفت لوایح ششگانه موسوم به انقلاب سفید را به رفراندوم بگذارد. مراجع و در رأس آنان امام خمینی که از پیامدهای مخرب این لوایح برای کشور آگاه بودند، به صورت هماهنگ نسبت به آن اعتراض کردند. آیتالله مرعشی نیز در اعلامیهای بر غیر شرعی بودن این انتخابات تأکید کرد.[10] طبیعی است شناخته شدن وی به عنوان یکی از منتقدین حکومت و از حامیان نهضت روحانیت، ساواک را بر آن میداشت که آیتالله مرعشی را زیر نظر داشته و نسبت به اقدامات و واکنشهای ایشان حساس باشد.
در پی سخنرانی شدیداللحن امام خمینی در عاشورای 1342، دستگیری ایشان و وقوع قیام 15 خرداد، آیتالله مرعشی نیز به مانند بسیاری از علما و مراجع، طی اعلامیهای آزادی سریع امام را خواستار شد. به منظور حمایت از امام و پیگیری مسئله آزادی وی به تهران سفر کرد و به همراه برخی دیگر از مراجع و آیات به مدت 4 ماه پیگیر آزادی امام خمینی شد.[11] آیتالله مرعشی از جمله اولین مراجعی بود که پس از دستگیری امام با صدور اعلامیه از مردم مسلمان ایران خواست هشیاری خود را حفظ کرده و صحنه مبارزه را خالی نکنند و در جواب جمعی از طلاب حوزه علمیه قم در خصوص مقام و منزلت امام، ایشان را یکی از مراجع تقلید عالم تشیع و از اساطیر روحانیت اسلام نامید.[12] در ماجرای تصویب لایحه کاپیتولاسیون در سال 1343 که علیرغم پنهانکاری حکومت به گوش امام خمینی رسیده بود، آیتالله مرعشی یار و حامی صدیق امام در جلسهای که به مناسبت ولادت حضرت زهرا (س) در منزلش منعقد شده بود علیه این قانون به روشنگری پرداخت و آن را اسباب «رقیت و بردگی یک مشت ملت محروم» و «رجوع به قهقراء و ارتجاع سیاه» نامید.[13] روشنگری بیپروای امام در خصوص این قانون تبعید وی به ترکیه را در پی داشت. آیتالله مرعشی پس از تبعید امام از ترکیه به عراق با ارسال تلگرافهایی به نجف برای آیات حکیم، خویی و شاهرودی از آنان خواست از مهمان عزیز و بزرگوار خود به گرمی استقبال کنند.[14] وی نهتنها در صحنه داخلی ایران بلکه در دیگر نقاط جهان نیز از اسلام و مسلمین دفاع میکرد؛ از جمله اعلامیههای متعددی در دفاع از مسلمانان مظلوم فلسطین و محکومیت اسرائیل صادر کرد. به علاوه از اقدام ظالمانه رژیم بعث عراق در اخراج ایرانیان مسلمان از این کشور ابراز انزجار و از اهانت و بیحرمتی به عتبات مقدسه اظهار تأسف کرد.[15]
حضور آیتالله مرعشی در صحنههای سیاسی ـ اجتماعی کشور در دهه پنجاه نیز ادامه داشت. وی در سال 1352 با فتوایی خرید و فروش کالاهایی را که سودشان صرف تقویت فرقه ضاله بهائیت میشد حرام اعلام کرد. در 22 خرداد 1354 در نامهای به آیتالله آشتیانی، تهاجم بیرحمانه عوامل حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه و دستگیری جمعی از طلاب و ضرب و شتم ایشان را محکوم کرد و از آیتالله آشتیانی خواست برای آزادی محبوسین فوراً اقدام کند. پس از شهادت آیتالله مصطفی خمینی، اولین مجلس ترحیم از سوی آیتالله مرعشی منعقد شد. در جریان انتشار مقاله موهن در روزنامه اطلاعات در سال 1356 که در آن به ساحت امام خمینی اهانت شده بود، آیتالله مرعشی از نخستین افرادی بود که اعلامیه شدیداللحنی صادر و در آن از مقام شامخ امام و روحانیت دفاع کرد.[16] در پی ادعای شاپور بختیار آخرین نخستوزیر پهلوی مبنی بر موافقت اکثر روحانیون بزرگ با نخستوزیری وی، آیتالله مرعشی در 20 دی 1357 اعلامیهای منتشر و قویاً ادعاهای بختیار را تکذیب کرد و وی را نیز دستنشانده رژیمی که دستش به خون ملت آلوده بود نامید. همچنین اقدام بختیار در خصوص بستن فرودگاههای کشور به منظور ممانعت از ورود امام خمینی را محکوم کرد. پس از بازگشت امام به میهن و انتخاب مهدی بازرگان به سمت نخستوزیری دولت موقت از جانب وی، آیتالله مرعشی نخستین کسی بود که این حسن انتخاب را به بازرگان تبریک گفت و اظهار امیدواری کرد که وی در انجام مسئولیت خویش موفق باشد. بالاخره در 22 بهمن 1357 اعلامیه مهمی خطاب به ملت ایران صادر و از عموم طبقات که با فداکاری در راه پیشبرد اهداف عالیه اسلام تا پای جان استقامت کردند و از علمای اعلام صمیمانه تشکر نمود.[17]
آیتالله مرعشی پس از پیروزی انقلاب اسلامی همچنان در کنار ملت مسلمان و همگام با رهبری در کوران حوادث و لحظههای سرنوشتساز انقلاب باقی ماند و در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، یاور رزمندگان اسلام در جبههها بود؛ در پشتیبانی از ایشان دهها بار سخنرانی کرد و اعلامیه صادر نمود.[18] سرانجام این روحانی برجسته و مرجع عالیقدر در 7 شهریور 1369 دارفانی را وداع گفت.[19]
اسناد
1ـ انتشار اعلامیه آیتالله مرعشی در حمایت از امام خمینی 18 /4 /1342[20]
متن سند
شماره: 1503 د ـ الف
تاریخ: 18 /4 /42
موضوع: انتشار و پخش اعلامیه آیتالله مرعشی نجفی
روز شنبه 15 /4 /42 اعلامیهای به امضاء آیتالله شهابالدین مرعشی نجفی درباره آیتالله خمینی و توهین به مقام روحانیت و تقاضای استخلاص وی از زندان منتشر گردیده که در روز دوشنبه 17 /4 /42 در بازار پخش گردیده که یک نسخه آن به ضمیمه تقدیم میگردد. این اعلامیه در تاریخ 10 صفر مطابق 11 /4 /42 میباشد و معلوم نیست به چه علت در روز شنبه و دوشنبه آن را پخش گردیدهاند.
به عرض میرساند
عین اعلامیه صادره به اداره سوم کل سوم ارسال گردیده است.
به سابقه ضمیمه گردد [ناخوانا] 22 /4
تعداد نسخه: سه نسخه
گیرندگان: اداره سوم کل سوم به انضمام یک برگ اعلامیه اداره دوم کل سوم. بایگانی
2ـ انتشار اعلامیه آیتالله مرعشی در خصوص قیام 15 خرداد 23 /4 /1342[21]
متن سند
شماره: 1563 ـ 311 ـ د1
تاریخ: 23 /4 /42
اداره یکم عملیات
موضوع: پخش اعلامیه آیتالله مرعشی
در مسجد جامع، آیتالله مرعشی اعلامیهای صادر کرده و به دیوار چسبانده. در اعلامیه راجع به شهدای 15 خرداد صحبت شده. تمام گناهان را به عهده دولت و مقامات مسئول گذاشته و ذکر شده که تمام آقایان علما از مشهد به تهران مهاجرت کردهاند و مبارزه ادامه دارد و بعد به روح شهدای 15 خرداد درود فرستاده و به خانوادههایشان تسلیت گفته. وضع بازار عادی است.
به سابقه ضمیمه گردد.
25 /4 /42
تعداد نسخه:
گیرندگان: اداره دوم کل سوم اداره سوم کل سوم
3ـ صدور اعلامیه از جانب آیتالله مرعشی در خصوص دستگیری امام خمینی و سایر مبارزان 20 /9 /1342[22]
متن سند
از: قم
به: تهران
تاریخ: 20 /9 /42
شماره: 9378
تلگرافات وارده
آیتالله مرعشی نجفی اعلامیهای مبنی بر اظهار تأسف از دستگیر و بازداشت آیتالله خمینی و قمی و نیز محاکمه نمودن چند نفر از اساتید دانشگاه و دستگیر کردن چند نفر از وعاظ آذربایجان روز جاری در قم منتشر نموده و اعلام کرده به همین مناسبت روز عید مبعث را در منزل برای دیدن مردم نخواهد نشست و نیز از تجار و اصناف تهران و شهرستانهایی که با مردم تبریز ابراز همدردی نمودهاند تشکر کرده است. ضمناً به قرار اطلاع اعلامیهای به همین مضمون از طرف آیتالله شریعتمداری در تهران چاپ و منتشر خواهد شد. از نمونه اعلامیه آیتالله نجفی پستاً تقدیم خواهد گردید. 446 ـ 20 /9 /42 بدیعی
در ساعت 50 /10 دقیقه با دفتر ویژه اطلاع تماس گرفته شد و متن تلگراف به وسیله تلفن به جناب سرهنگ [ناخوانا] افسر نگهبان اطلاع داده شد. 21 /9 /42
در ساعت 11 با ساواک تهران (افسر نگهبان آقای دهقان نصیری) تماس تلفنی حاصل و متن تلگراف به اطلاع رسید.
به شهربانی کل کشور نیز منعکس گردد. 21 /9 /42
ن ـ ج ـ 170
اداره دوم بخش 321 ـ 24 /9
در پرونده آیتالله نجفی مرعشی بایگانی شود.
صابری
4ـ سخنان آیتالله مرعشی در واکنش به تبعید امام خمینی 18 /9 /1343[23]
متن سند
آیتالله نجفی مرعشی
نامبرده در ساعت 9:45 روز 7 /9 /43 به مناسبت شروع درس طلاب علوم دینی قم در مسجد بالاسر به منبر رفته، ضمن بیانات خود اظهار داشته که روحانیون پشتیبان استقلال مملکت میباشند. ضمناً در مورد تبعید آیتالله خمینی و دستگیری فرزند وی (سیدمصطفی خمینی) اظهار تأسف نموده و گفته است در هیچ جای دنیا بدین وضع از روحانیون هتک حرمت نمیشود. روزنامهها به روحانیون آزادانه اهانت میکنند. اگر شخصی در ابراز مطالب خود آزاد است چرا به ما آزادی نمیدهند. ضمناً درباره تحت فشار قرار گرفتن مردم از ترقی مواد نفتی ضمن صحبت مختصر اشارهای نموده است.
ارزیابی خبر:
سخنرانی مشارالیه در مسجد مزبور و بیان مطالب فوق مورد تأیید است.
ایراد سخنرانی و اظهار مطالب مذکور از طرف نامبرده صحت دارد.
بایگانی شود. صابری 18 /9
ن ـ ج ـ 170
پینوشتها:
[1]. مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، حضرت آیتالله العظمی سیدشهابالدین مرعشی نجفی، ج 1، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1388، ص یازده.
[2]. همان، صص بیستوسه و بیستوپنج.
[3]. همان، ص بیستوشش.
[4]. همان، ص سیودو.
[5]. همان، صص چهلوچهار و چهلونه.
[6]. همان، صص پنجاهویک و پنجاهودو.
[7]. کریمی، محمد، «یاد خوبان (آیتالله العظمی مرعشی نجفی)»، پیام، تابستان 1386، ش 83، ص 112 - 135.
[8]. مرکز بررسی اسناد، همان، ص پنجاهوپنج.
[9]. کریمی، همان، ص 124.
[10]. همان، ص 126.
[11]. مرکز بررسی اسناد، همان، ص پنجاهوچهار.
[12]. همان، صص پنجاهوپنج و پنجاهوشش.
[13]. کریمی، همان، ص 127.
[14]. مرکز بررسی اسناد، همان، ص پنجاهوشش.
[15]. همان، ص پنجاهوهفت.
[16]. همان، صص پنجاهوهفت و پنجاهوهشت.
[17]. همان، صص پنجاهوهشت و پنجاهونه.
[18]. همان، ص شصتوپنج.
[19]. همان، ص هفتادوهفت.
[20]. همان، ص 124.
[21]. همان، ص 131.
[22]. همان، ص 270.
[23]. همان، ص 399.
تعداد بازدید: 1530