07 آذر 1401
در 7 آذر 1341 حجتالاسلام فلسفی در مسجد ارک تهران در خصوص جنبش روحانیت علیه لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی سخنرانی نمود. بخشی از سخنان وی – آنچنان که مأمور ساواک گزارش داده - به شرح زیر است:
«... به یاری خداوند سعی خواهیم نمود که بر این مشکل فائق شویم و نگذاریم بیش از این دولت خودسرانه با تنظیم تصویبنامههای قلابی مردم را بفریبد... روی هم رفته قدرت و نیرو بر دو قسم است یکی آنکه ریشه سطحی دارد و شاخ و برگ آن کوچک میباشد و مثل یک جنبش ساده فوراً پس از به وقوع پیوستن و بعد از مدت کمی از بین میرود ولی نوع دیگر دارای ریشه عمیق و شاخ و برگ طویل میباشد و این جنبش و نهضت برخلاف اولی روز به روز ریشه دوانیده و قدرت میگیرد. چندی پیش یک نفر آلمانی درباره قدرت اسلام و مسلمین چنین نوشته بود: هر حادثه در دنیا مثل یک سنگی است که از یک ارتفاع به سطح آب وارد میشود در نتیجه برخورد با آب نوساناتی ایجاد مینماید و تشکیل موج جدید میدهد ولی میبینیم که به محض دور شدن از مرکز ثقل از نیرو و قدرت آن کاسته شده و بالاخره از بین میرود ولی این قدرت اسلام بود که در ابتدا توسط یک نفر به نام محمد(ص) در دنیا ظهور کرد و تا حال و بعد از این هم در حال گسترش بوده و به تمام عالم حتی غیر مسلمانان نیز سرایت مینماید و ریشه میدواند. بنابراین از مأمورین دولت میخواهم که بروند و به گوش دولت تلگرافی برسانند که این قدرت ما هم همینطور خواهد بود با این حال جنبش و قیام مقدس در ابتدا به صورت چند تلگراف از طرف علماء قم به مرکز و به دستگاههای دولتی بود، ولی اکنون ملاحظه میکنید که چه قدرت و نیرویی به خود گرفته و به تدریج از تهران، تبریز، مشهد، شیراز و تمامی نقاط ایران گسترش و اکنون موقع آنست که گفتار خود را به گوش جهانیان برسانیم. همه میدانید که چه خفقانی در مملکت ما حکمفرماست. همه از هم وحشت دارند. جراید با شدت هر چه تمامتر سانسور میشوند. کسی جرأت حرف زدن ندارد. آیا تاکنون هیچ شنیدهاید در این مورد که آقایان علماء در پیش گرفتهاند کلمهای از رادیو – تلویزیون و روزنامه و مطبوعات منتشر شود؟... برای چه دولت با مردم این همه ظلم و ستم و رفتار ناشایست مینماید؟ آیا این ملت حق ندارد خواسته خود را به گوش جهانیان برساند؟ باری چند روز پیش یکی از روزنامهها نوشته بود که مسئله منع شرکت نسوان در انتخابات توسط یک عده رمال و دعانویس و آخوند مسلک سر و صدا پیدا کرد. باری بعد از اینکه مردم پیدرپی به مدیر روزنامه تلفن کردند درجواب گفت آقایان علماء حق با شماست. ما تقصیری نداریم. مأمورین و جلادان دولت بالای سر ما ایستادند و به ما دستور دادند که این حرفها را در روزنامه درج نماییم و اگر چنانکه نمینوشتیم سرنوشت ما معلوم بود.... هدف و منظور روحانیون مبارزه برای گرفتن و اجرا کردن قانون اساسی، مبارزه با دشمنان اسلام و قرآن، گرفتن آزادی برای مردم [است]؛... ای مردم مسلمان ای نوادههای پیغمبر و علی(ع) و ای مبلغین دین قیام کنید. دولت باید بداند که با سرنوشت مردم و ملت نمیشود بازی کرد. با حبس کردن نفس در سینه مردم و خفقان عمومی و با دستگیری چند نفر و حتی چندین نفر کاری از پیش نمیرود و این نیروی ملت است که در اینجا روی هم انباشته شده و اکنون صدایشان توسط خبرنگاران خارجی دارد به گوش جهانیان میرسد. تنها این جمعیت نیست که در اینجا حضور دارند، کلیه مردم ایران از تصمیم ما پشتیبانی مینمایند...»[1]
پینوشت:
[1]. مرکز بررسی اسناد تاریخی، پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد ارک تهران به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1390، ص 36.
تعداد بازدید: 483