نهضت امام خمینی

من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم!

زهرا رنجبر کرمانی

27 ارديبهشت 1402


در 27 اردیبهشت 1342 ساواک قم در گزارشی با موضوع «وضع عزادارى در ایام محرم و صفر» می‌نویسد:

«از تاریخ 25 /2 /42 جلسه درس طلاب تعطیل شده است و اشخاصی که باید به خارج از قم مسافرت نمایند خود را مهیاى عزیمت می‌نمایند. آقایان خمینى و شریعتمدارى به طلابى که ایام مذکور به خارج می‌روند دستور داده‌اند که در منابر ترس نداشته باشید و بگویید دولت و شاه بى‌دین هستند و قرآن را می‌خواهند از بین ببرند. همه مردم حتى ارتشى‌ها مستعد قیام هستند. از زندان نترسید. به مردم بگویید منتظر دستور علماء باشند که دیگر تقیه نکنند و بر علیه دولت که قصد دارد فحشاء را ترویج کند و بهایى‌ها را تقویت کند قیام کنند.[1] هر چقدر بیشتر شما را آزار کنند مظلومیت شما بیشتر جلوه خواهد کرد. وضع مدرسه فیضیه را بگویید و جریان را با شهادت حضرت سیدالشهداء و صحراى کربلا تطبیق نمایید. ضمناً شریعتمدارى درصدد است تعدادى اعلامیه که منظره زد و خورد مدرسه فیضیه را مجسم نماید (در صورت امکان رنگى) کلیشه کند که طلاب با خود به شهرستان‌ها ببرند و به همین جهت دستور داده چند روزى هم از رفتن تأخیر نمایند. آنچه از گفتار و رفتار این دو نفر استنباط می‌شود، قصد دارند در ایام محرم و صفر چه در قم و چه در سایر شهرستان‌ها حداکثر فعالیت را بر علیه دولت بنمایند... دائماً طلاب را تحریک می‌کنند که نترسید دیگر قدرت ندارند به شما آسیبى برسانند و غرض نهایى آن است که وعاظ مطالبى بگویند تا مأمورین نسبت به دستگیرى یا جلوگیرى از اجتماعات آنها اقدام کنند و در نتیجه ایجاد جنجال و زد و خورد نموده و افکار عمومى را تحریک کنند. با این ترتیب یا بایستى قبل از رسیدن محرم و صفر تصمیم قطعى درباره [آیات] خمینى و شریعتمدارى گرفته شود یا اینکه اصولاً منابر آزاد باشد و هر حرفى زده شد از طرف مأمورین اقدامى به عمل نیاید، زیرا دستگیرى وعاظ به‌طور قطع موجب جنجال جدیدى خواهد شد که ضرر آن در مقابل عملى که انجام می‌شود قابل مقایسه نیست[2] و بهره‌بردارى تبلیغاتى شدیدى از آن خواهند کرد.»[3]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. در پی هجوم مأمورین حکومت به مدرسه فیضیه در 2 فروردین 1342، امام خمینی در پیامی به علمای تهران به تاریخ 13 فروردین نسبت به در خطر بودن اصول اسلام هشدار داده گفت:

«اینان [ایادی رژیم] با شعار «شاه دوستی» به مقدسات مذهبی ‎‌اهانت می‌کنند. «شاه دوستی» یعنی غارتگری، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین، و تجاوز به مراکز علم و دانش؛ «شاه دوستی» یعنی ضربه‌زدن به پیکر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانه‌های اسلام و محو آثار اسلامیت؛ «شاه دوستی» یعنی کوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت. حضرات آقایان توجه دارند اصول اسلام در معرض خطر است. قرآن و مذهب در ‎‌مخاطره است. با این احتمال، تقیه حرام است؛ و اظهار حقایق، واجب «وَلو بَلَغَ مَا بَلَغَ.» (خمینی، روح‌الله، صحیفه امام، ج 1، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1389، ص 178).

[2]. به توصیه رئیس ساواک قم وقعی گذارده نشد و با دستگیری امام خمینی در 15 خرداد و در پی آن قیام 15 خرداد ضربه‌ای کاری به بنای پوسیده شاهنشاهی زده شد که در کمتر از دو دهه بعد  به فروپاشی آن انجامید.

[3]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378، ص 218.



 
تعداد بازدید: 257



آرشیو نهضت امام خمینی

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.