مقالات

بودجه‌ 25 میلیون تومانی جشن‌های 2500 ساله در سال 1342

سمانه قاسمی




آیا برگزاری جشنی پرهزینه این قدرت را دارد که مردم را توانگر سازد و خشونت را پایان دهد؟ آیا مراسم جشن و پایکوبی آثار چرکین فقر، خفقان و شکنجه را از پیکر نحیف ملتی جوانمرد، اما در حصر نگه داشته شده، خواهد زدود؟ اینها سوالاتی بودند که با خوانش جریان طولانی برگزاری جشن‌های 2500 سالة شاهنشاهی ایران در ذهنم جان گرفتند. 14 سال تشکیل جلسه‌های مختلف در وزارت فرهنگ برای به غارت بردن هرچه بیشتر سرمایه کشور، مقدمات برگزاری جشنی شد که برپایی‌اش نه تنها برای ملت و شاه ایران غرورآفرینی نکرد و بزرگی نیافرید بلکه باعث تحقیر ایران در سراسر دنیا شد و با وجود این که تمام کشورهای غربی از این جشن سودهای کلانی به دست آوردند، در مطبوعات دست به افشاگری‌های فراوانی درباره وضع اقتصادی مردم ایران و بی‌توجهی‌های شاه و درباریان نسبت به وضع مردم و آبادانی کشور و اعمال مسرفانه آنها زدند.

تاریخه جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی ایران نشان می‌دهد مبداء برگزاری این جشن‌ها در سال 1336 و به توصیة دوستان روانشناس آمریکایی محمدرضا پهلوی بوده است.(1) این جشن‌ها قرار بود به بهانه فرارسیدن دوهزاروپانصدمین سال سلطنت کوروش برگزار شود. آنچه شاه و دیگر دست اندرکاران این جشن‌ها با عنوان هدف از برپایی آن مطرح کردند ساختن فرهنگ مردم و جهت‌دهی به دیدگاه آنان در راستای حمایت از رژیم شاهنشاهی بود. شاه طی سخنانی در سال 1349 زنده کردن افتخارات ایران را هدف اصلی ذکر می‌کند که ادامه حیات ملی را از راه بقای شاهنشاهی ایران می‌داند، اما آیا این سخن حقیقت داشت؟ آیا با وجود این که مردم ایران در فقر و گرسنگی به سر می‌بردند و با پریشان حالی در روستاها و حاشیه شهرها زندگی که هرگز، در مرگ می زیستند، برگزاری جشنی به بزرگی آنچه در رسانه‌های کشور و در خارج از مرزها تبلیغ و اعلام می‌شد دردی از کشور دوا یا انزجار مردم را از دولت برطرف می‌کرد؟ آیا دوام شاهنشاهی به برآوردن نیاز آنها بستگی نداشت؟ البته در این میان شاه و درباریان برای نشان دادن تشخص و درستی کار، نامی هم از مردم به میان آوردند و آنان را صاحب این جشن‌ها معرفی کردند و هدف این جشن‌ها را از زبانشان چنین بیان کردند: «ملت ایران به منظور سپاس از آسایش و امنیتی(!!) که در گرو اجرای اصول انقلاب مقدس شاه و ملت و رهبری خردمندانه شاهنشاه آریامهر دست آورده است و به منظور زنده داشت افتخارات کهن ملی و بزرگداشت تاریخ شاهنشاهی ایران، پس از اعلام تاریخ برگزاری جشن بیست و پنجمین سده شاهنشاهی ایران کوشش و تلاشی ارزشمند آغاز کرده است تا جشن بزرگ ملی بنیادگذاری بیست و پنجمین سده شاهنشاهی با شکوه تمام برگزار شود.»

آنچه از زبان ملت بیان شد در حقیقت آرزویی بود که برگزار کنندگان جشن‌ها در دل داشتند تا شاید جشن‌های 2500ساله به چنین نتایجی دست یابد و مردم در آن حضور داشته باشند و با استقبال از آن به حکومت پهلوی توان بخشند. در واقع هدف اصلی برگزاری جشن‌ها، تقویت شاه‌دوستی و ایجاد محبوبیت برای شاه در میان مردم بود.(2) البته این اقدام در میان مردم اثر نکرد و تنها فاصله میان مردم و حکومت را عمیق‌تر کرد. در چنین شرایطی شاه و درباریان آرزوی برگزاری جشن‌های تاج‌گذاری وارثان سلطنت ایران را در سر می‌پروراندند.

درست است که برگزاری جشن‌های 2500 ساله در سال 1336 مطرح و برنامه ریزی‌های نهایی آن شامل هفت فصل و بیش از صد ماده شد، اما در نهایت این مراسم در مهرماه سال1350 برپا شد. در این دوران طولانی از تعلل‌ها که خسارات مالی فراوانی را به خزانه کشور وارد کرد و منافع بسیاری برای دست اندرکاران جشن‌ها داشت، شاه و درباریان از ابزارهای مختلفی برای مشروع و موجه جلوه دادن این جشن‌ها و ضرورت برپایی آن استفاده کردند. البته نباید تلاش‌های اهل قلم و فرهنگیان وابسته به دربار را نادیده گرفت. آنان به زعم خود مقالات و کتاب‌هایی در دفاع از جشن‌ها نوشتند و سهمی از جامعه را به این وسیله توجیه کردند. کمیسیون‌هایی فرهنگی شکل گرفت و در رأس همه نیز شجاع‌الدین شفا قرار داشت.

فرهنگ سازان حکومت پهلوی به اقدامات بین‌المللی هم دست زدند، بنابراین قراردادهای فراوانی بین دبیرخانه جشن‌های شاهنشاهی با شرکت‌های داخلی و خارجی منعقد گردید که یکی از آنها را شجاع‌الدین شفا با استودیو ایران فیلم برای تهیه تاریخچه زندگی محمدرضا پهلوی و همچنین جریان تولد فرزندش و چندین فیلم دیگر در داخل کشور امضا کرد. در خارج از کشور نیز با اروپاییان قراردادهای پردرآمدی بسته شد. تهیه کنندگان فرانسوی قرار بود فیلمی درباره کوروش بسازند و سوئیسی‌ها نیز از آثار هنری ایران فیلم تهیه کنند و آن را در تلویزیون سوئیس به نمایش بگذارند.(3) البته غیر از مبلغ گزاف قراردادها، تمام هزینه رفت و آمد و توقف در کشور را دربار تقبل کرد. ضمن این که بانک ملی ایران حاضر شده بود به عنوان هزینه فیلمبرداری، وامی به مبلغ 150 میلیون ریال با تضمین بانکی به آنها تقدیم کند و تنها این نبود! در کنار آن، سازمان‌های دیگر نیز وارد میدان شده و هر کدام از امکانات عمومی کشور به صورت رایگان در اختیار جشن‌ها قرار دادند که رقم آن را باید بودجه نهایی جشن‌ها به حساب آورد. به طور مثال برای ساختمان شهر نمونه یک میلیون مترمربع زمین از سوی بانک ساختمانی به طور مجانی در اختیار شورای جشن‌ها قرار گرفت. موسسه ایتالیایی خاور دور(ISMEO) نیز به عنوان یادبود جشن‌های 2500 ساله مسابقه‌ای را به افتخار کوروش کبیر برگزار می‌کند تا صاحبان قلم به نگارش مقاله درباره پیدایش امپراتوری هخامنشی و تأثیر آن بر مذهب و تاریخ و هنر و نفوذ آن در آیین سلطنت و کشورداری سایر امپراتورها بپردازد که جایزة آن مبلغ 3500 دلار بود و به حتم بودجه اجرای چنین مسابقاتی از سوی دربار ایران تامین شده بود. از میان آلمانی‌ها هم لوشای، باستان شناس به ایران آمد تا با ساخت ماکت پلاستیکی تخت جمشید و اهدای آن از طرف رئیس جمهوری وقت آلمان و دریافت هدایای شاهانه به صف دعاگویان حکومت پهلوی بپیوندد. به این ترتیب متخصصان تهیه فیلم‌های مستند و غیرمستند از گوشه و کنار جهان با دریافت خبر مرحمت‌های شاهانه راهی ایران شدند و با واسطه‌گری وابستگان دربار به مسئولان شورای مرکزی جشن‌ها دست یافتند و در خوش خدمتی به فرهنگ شاهنشاهی از یکدیگر سبقت گرفتند.

بودجه‌ای که در سال 1342 برای جشن‌ها تصویب و تأمین شد 25 میلیون تومان بود که به تدریج به شورای مرکزی جشن‌ها تزریق شد، ولی نتیجه‌ای حاصل نشد و همچنان تاریخ برپایی جشن‌ها به تعویق می‌افتاد.(4) حواله کردن مبالغ هنگفت در جای جای برنامه برگزاری جشن‌های 2500 ساله طی 14 سال، نشان می‌دهد اسراف و تبذیر در مخارج از همان روزهای نخست شکل‌گیری این فکر آغاز شده و همچنان ادامه داشته و سر به میلیاردها تومان می‌زند. رقم‌های ارزی و ریالی که در اسناد و صورت حساب‌های جشن‌ها آورده شده، محقق را سردرگم می‌کند و در نهایت به رقم قطعی مخارج دست نمی‌یابد. هر چند شورای مرکزی جشن‌های شاهنشاهی هزینه کل را یک میلیارد و 380 میلیون تومان گزارش کرده است، اما به نظر می‌رسد این رقم نیز بسیار کمتر از مخارج واقعی جشن است. مخارجی چون؛ حواله کردن 677 هزار و 800 دلار برای برگزاری نمایشگاه ایران در شهر مونترال کانادا و 590 هزار دلار به مرکز صنایع ظریفة چکسلواکی، بخشش چند هزار دلاری به هر یک از نویسندگان غربی برای نگارش مطالبی در تجلیل از جشن‌ها، پیش پرداخت سناریوی فیلم «کوروش کبیر» به مبلغ 500 هزار دلار، سفارش 350 عدد پلاک طلایی یادبود جشن‌های شاهنشاهی هر کدام به قیمت 300 کرون با آرم بیست و پنجمین سدة بنیانگذاری شاهنشاهی و تعداد 250 هزار عدد دیگر هر کدام به قیمت 60 کرون به یک شرکت سوئدی، برگزاری چندین کنفرانس تبلیغاتی در دانشگاه‌های آمریکا و اروپا با پرداخت کلیه هزینه‌ها، مبلغ 5 /1 میلیون تومان برای نورباران کردن شهر شیراز، 6 میلیون تومان برای برنامه‌های سازمان تربیت بدنی، 600 هزار تومان برای تهیه ریش مصنوعی،(5) مبلغ 150 هزار تومان برای تهیه لباس‌های سربازان هخامنشی در سال 1339، تنها بخشی از مبالغی است که صرف برگزاری جشن‌ها شده است.(6) همچنین دو میلیون و 71 هزار و 323 ریال صرف خرید مدال و سنجاق سینه‌های تزئینی شد که صرفاً  با هدف افزایش تجمل جشن‌ها و برای اهداء به مدعوین تهیه شده بود. براساس اسناد وزارت دربار در مرحله دوم سفارش، دوبرابر این مبلغ هزینه شد؛ یعنی چیزی حدود چهار میلیون  ریال و جمعا نزدیک به 6 میلیون و 700 هزار ریال. جالب اینجاست که حتی دریافت کنندگان این یادبودها اعلام رضایت نکردند و لب به انتقاد گشودند.(7)

این جشن‌ها از 20 تا 24 مهرماه سال 1350، مطابق با 12 تا 16 اکتبر سال 1971 م در تخت جمشید برپا شد. در این روزها برای رفاه حال میهمانان از مدرن‌ترین وسایل روز استفاده شد. از جمله ارتباط تلفنی به کمک اقمار مصنوعی و تلکس با همه پایتخت‌های جهان که کار یک هزار نفر از خبرنگاران جراید و عکاس‌های تلویزیون را بسیار آسان کرد. این امکانات در کنار چادرهای مدرن و مجللی که در بیابان‌های اطراف تخت جمشید برای اقامت میهمانان از سراسر دنیا (69کشور) در نظر گرفته شده بود، تنها بخشی از هزینه‌های هنگفتی بود که با بستن مالیات‌های سنگین بر اجناس، خصوصا مشروبات الکی و حقوق کارمندان دولت مرتفع شد. در این روزها هزینه‌های کمرشکن اجاره‌خانه‌ها در شهرها و افزایش قیمت کالاها باعث نارضایتی مردم شده بود.

روز 23 مهرماه 1350 میهمانان شاه از شیراز با هواپیما به تهران آمدند و دو روز در جشن‌های پایتخت شرکت کردند. در پایان این جشن‌ها پرده از روی مجسمه‌های بزرگداشت این جشن برداشته شد که تهیه آنها 10 میلیون دلار برای شورای مرکزی جشن‌ها خرج برداشته بود. این مخارج جدای از وام‌هایی بلاعوض است که برای بهسازی و نوسازی مسیر مرودشت تا پاسارگاد در شیراز در نظر گرفته و پرداخت شد. البته این بهسازی‌ها هیچ وقت انجام نگرفت.(8)

حال در این اوضاع مطبوعات و رسانه‌های داخلی و خارجی چه می‌کردند؟

اقدامات کنترلی و مراقبت‌های ویژة ساواک تا زمان برگزاری جشن‌ها ادامه داشت و روز به روز شدیدتر و گسترده‌تر می‌شد. چنان که یک ماه قبل از برگزاری جشن‌ها، ورود مردم به محدوده چادرهای سران کشورهای خارجی و تخت جمشید و پرسپولیس ممنوع بود و حتی کارگران شرکت‌های خارجی و دست اندرکاران تهیه امور جشن‌ها هم به شدت کنترل می‌شدند و راهی برای حضور مردم در جشن‌ها باز نبود. رسانه‌های داخلی کشور که تقریبا به طور کامل در اختیار و سلطه حکومت پهلوی قرار داشتند، به درد مردم و عدم حضور آنان در جشن‌ها یا هزینه‌های سنگین، گزاف و بیهودة جشن‌ها یا اوضاع بد اجتماعی و اقتصادی عامه مردم توجهی نداشتند و با همکاری و هماهنگی ساواک به درج اخبار تصنعی و غیرواقعی جشن‌ها می‌پرداختند. ساواک در گزارش 15 خرداد 1350 خود درباره جلسه حوزة مطبوعاتی حزب نوین ایران می‌نویسد: «بحث این جلسه بیشتر اطراف جشن‌های2500 ساله شاهنشاهی ایران بود و کاری که روزنامه‌نگاران عضو حزب به ‌طور دسته جمعی باید انجام دهند. درباره شرکت در جلسات سایر کمیسیون‌ها و حوزه نویسندگان که نماینده‌شان شرکت نکرده و شور و شوقی نشان نداده‌اند، توضیحاتی داده شد.»(9)

البته حکومت پهلوی به تشکیل جلسه‌های این چنینی بسنده نکرد و دست به انتشار روزنامه‌ای زد که اخبار خاص جشن‌ها را منتشر می‌کرد. این روزنامه، «روزنامه جشن شاهنشاهی» نام داشت که به ضمیمه روزنامه‌های کثیرالانتشار توزیع می‌شد. گرچه روزنامه‌های چاپ ایران به خاطر سانسور شدید هیچ مطلبی درباره ولخرجی‌های شاه و دربار منتشر نمی‌کردند، اما روزنامه‌های سوئیس همواره مقالات مشروح انتقادی درباره برنامه‌های افراطی و اسراف‌کاری خانواده پهلوی به چاپ می‌رساندند. اوج انتشار این مقالات زمانی بود که در اکتبر 1971 جشن‌ها در تخت جمشید برگزار شد.(10)

با وجود مبالغ سنگینی که حکومت پهلوی برای تبلیغ جشن‌ها در رسانه‌های خارجی صرف کرده بود، آنها به ‌طور مداوم به تمجید از آنها نپرداختند و گاهی اوقات به دلیل دریافت نکردن وجوهات درخواستی، مطالبی علیه جشن‌ها منتشر می‌کردند. بحث عمده مطالب دربارة هزینه‌های سنگین و اسراف‌کاری‌های جشن‌ها بود.

با وجود سانسور خبری شدید، این وقایع از دید مردم و روحانیون پنهان نماندند. هزینه‌های جشن‌ها را مردم می‌پرداختند و قرار نبود جشن‌ها برای کشور اعتباری به همراه آورد، بلکه بی‌تدبیری سران حکومت پهلوی را افشا و اموال و سرمایه‌های کشور را به هدر می‌داد. در این ایام گزارش‌های ساواک از اعتراض مردم خبر می‌دهد. ساواک در گزارشی از اعتراض چند تن از بازاری‌های تهران ‌آورده است: «دولت فریاد می‌زند که هزینه‌های جشن را خودش تامین کرده در صورتی که با گرانی روزافزون و مالیات‌های کمرشکن که از بازاری‌های بدبخت و مردم کوچه وبازار گرفته‌اند این علم و کتل را راه انداخته‌اند. به خدا امسال بازار گرفتار ورشکستگی خواهد شد و لااقل 35 درصد تجار ورشکسته خواهند شد. ...آن یکی که کارمند دولت بود گفت: آقا از حقوق ما هم برای جشن مبلغی کم کرده‌اند... آیت‌الله سعیدی تا آمد حرفی بزند توی زندان او را کشتند.» ساواک در جای دیگری از اعتراض مردم در تاکسی می‌نویسد: «چرا باید دولت این گونه خانه خرابی برای ملت درست کند... مردم همه چیز را می‌دانند، ولی جرات عرض‌اندام ندارند. ...600 هزار تومان پول برای تهیه ریش مصنوعی پرداخته‌اند. این پول‌های خون من و شماست که با آمپول به آسانی از رگ‌های ما می‌گیرند، بهتر است بروند به شهرستان‌های دوردست و وضع مردم را ببینند. ...جشن تاجگذاری که برگزار شد، ولی خدا عاقبت این جشن را به خیر کند.»

روحانیون و در رأس آنان امام خمینی(ره) دست به اعتراض‌های گسترده‌ای زدند. به طوری که در تمام مناطق کشور ساواک کنترل شدیدی درباره روحانیان انقلابی و افراد طرفدار امام به عمل آورد. ایشان طی بیانیه و سخنرانی‌ای که از تبعید (عراق) داشتند، جشن‌های شاهنشاهی را محکوم کردند و از مردم خواستند علیه حکومت غارتگر پهلوی تظاهرات کنند. امام با اشاره به تظاهرات دانشجویان ایرانی و مضروب شدن آنها به وسیله پلیس و مامورین امنیتی گفتند که گناه دانشجویان نشان دادن مخالفت با جشن های 2500 ساله بوده است. زیرا اعلام کردند به این جشن‌ها نیاز ندارند و حکومت پهلوی برای گرسنگان کاری بکند، نه اینکه بر روی نعش ملت جشن برپا کند.(11) در این روزها مردم مخالفت خود را با شعارنویسی در معابر عمومی و تهیه و توزیع بیانیة امام اعلام کردند.

این جشن‌ها اعتباری برای شاه به ارمغان نیاورد. حتی مدیحه سرایان همیشگی حکومت پهلوی مانند نشریات تایم و  نیوزویک بعد از برگزاری جشن‌ها لب به انتقاد گشودند و شاه و دربارش را به خاطر اسراف بیش از حد سرمایه‌های کشور نکوهش کردند. کارشناسان سیاسی و برخی از شرق شناسان و نویسندگان خارجی نیز نتیجه جشن‌ها را منفی ارزیابی کردند. وجه مشترک نظرات آنان درباره اسراف‌کاری‌ها و صرف هزینه سنگین برای جشن‌ها بود. تعدادی از آنها تجمل‌گرایی و فاصله طبقاتی شدیدی بین ملت و سران حکومت، نادیده گرفتن تعالیم اسلام و عدم درک صحیح از خواستگاه فرهنگی و عقیدتی جامعه، گرایش افراطی به باستان‌گرایی و... را مورد مداقه قرار دادند.

اما آنچه به طور حتم و یقین می‌توان درباره نتایج جشن‌ها برای حکومت پهلوی اذعان نمود این است که مردم بیش از پیش دریافتند که شاه و درباریان علاقه‌ای به ملت خود ندارند و تنها هدف شاه ارضای امیال و خواسته‌های خود و خانواده‌اش است و برای رسیدن به این مقصود از هیچ کاری رویگردان نیست. این جشن‌ها باعث شد روحیه و شور پنهان انقلاب که در دل و ذهن مردم در حال شکل گیری بود، رشد کرده و با آگاهی و بیداری همراه شود. هفت سال پس از آن مردم انقلابی ایران یکی از دلایل ابراز مخالفت خود با محمدرضا پهلوی و رژیم شاهنشاهی را عملکرد نابخشودنی در برگزاری جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی عنوان کردند.

پی‌نوشت‌ها:

1- بزم اهریمن: جشن‌های 2500 ساله شاهنشاهی به روایت اسناد ساواک و دربار، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1377، چ اول، ج اول، ص23
2- همان، ص9
3- همان، ص11
4- همان، ص30
5- همان، ج4، ص9
6- همان، ج1، ص34
7- همان، ج 4، ص100
8- همان، ص13
9- همان، ص12
10- صمیمی، مینو، پشت پرده تخت‌طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران، اطلاعات، 1373، ص115
11- نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی 25 ساله ایران، تهران، رسا، 1386، چ هشتم، ص351

 

 



 
تعداد بازدید: 3391



آرشیو مقالات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.