متن اعلامیه جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی ایران در مورد وقایع اخیر کشور 23/3/1342
شماره : 6075/ س ت تاريخ : 23 /3 /42
موضوع : اعلاميه جامعه سوسياليستهاى نهضت ملى ايران
متن اعلاميه بشرح زير در جامعه سوسياليستهاى نهضت ملى ايران تهيه گرديده و قرار است توسط عباس عاقلى زاده تعداد كمى براى افراد جامعه پلى كپى گردد.
توضيح اينكه اعلاميه مزبور فقط مخصوص افراد جامعه سوسياليستها است و در خارج منتشر نخواهد گرديد.
تجليل از وقايع اخير.
واقعه پانزدهم خرداد در تهران و بعضى از شهرستانها از هر جهت در خور اهميت است. تا آنجا كه بتهران مربوط است تظاهرات خشم آلود اين روز بهترين اعتراض سياسى نسبت بدستگاه حاكمه ايران پس از قيام سى ام تير 1331 است (اين تظاهرات از تظاهرات سى تير بسيار شديدتر بود ولى جامعيت آنرا داشت.)
شركت كنندگان اين تظاهرات بطور عمده مردم فقيرى بودند كه احساسات ضد حكومت را با احساسات مذهبى خود توأم ساخته بوند و تظاهرات گرچه زير رهبرى روحانيون صورت گرفت جنبه مذهبى آن به نسبت جنبه سياسيش خيلى ضعيف بود و نيز گرچه محركهاى اوليه رهبران اين عصيان بيشتر جنبه ارتجاعى داشت خود تظاهرات جنبه مترقى داشت و مخصوصا نتايج آن از لحاظ جنبش ملى ايران اثرات بسيار مفيدى تواند داشت. اين مطلب روشن است كه محرك اوليه بخش عمده رهبران مذهبى در مخالفت با حكومت حاضر بر سر مسئله اصلاح ارضى و مخصوصا بخش مربوط بموقوفات و نيز مسئله آزادى زنان بوده است ولى جريان حوادث از اين نقطه عزيمت ارتجاعى بسيار فراتر رفت تا بجائى كه حتى فى المثل آيتا... خمينى كه مؤثرترين رهبر اين جريان بود در اواخر كار صريحا اعلام ميكرد كه علت مخالفت او با حكومت مربوط بمسئله اصلاح ارضى و زنان نيست بلكه بسبب مخالفت با استبداد است.
آنچه موجب شد رهبران مذهبى در مخالفت با حكومت از چنين پشتيبانى مؤثرى از جانب گروه كثيرى از مردم برخوردار شوند. صرفنظر از عوامل مذهبى بطور عمده عبارت است از نبودن يك رهبرى شجاع و مصمم سياسى در جناح مخالف حكومت در واقع رهبرى جبهه ملى كه مردم در ابتدا اميد خود را باو دوخته بودند بيش از آن از خود ضعف و ندانم كارى نشان داد كه بتواند نفوذ مؤثرى در تودههاى مردم داشته باشد تا بجائى كه ديگر كسى براى اعلاميههاى آن اعتبارى قائل نبوند و چند بار آزمايش نشان داد كه ديگر از عهده تعطيل كردن بازار هم بر نميايد. باين ترتيب هنگامى كه رهبران مذهبى از در مخالفت با دستگاه حكومت بر آمدند و مخصوصا هنگامى كه از نقطههاى عزيمت ارتجاعى دورى گزيدند و در تبليغات خود حمله بفساد و استبداد موجود را تاكتيك خود قرار دادند انظار مردم بتدريج متوجه آنها گشت خاصه كه رهبران مذهبى در اين كار با شجاعت عمل ميكردند. در واقع بسيارى از مردم آن رهبرى مصمم را كه در جبهه ملى نيافته بودند در ميان روحانيون يافتند و بدنبالش براه افتادند. اين امر يكى از جنبههاى مهم تظاهرات 15 خرداد است. بطور خلاصه رهبران مذهبى بعلت فقدان يك رهبرى سياسى مخالف حكومت خود تبديل برهبرى سياسى شدند و مردم نيز بيشتر بعلل سياسى در اين تظاهرات شركت كردند. روحيه مبارزه جويانه و شجاعت تظاهر كنندگان نيز از خصوصيات بر جسته اين وقايع بود. بيشتر تظاهر كنندگان واقعا جان بر كف در صحنه آمدند و از مرگ هراسى نداشتند بعكس تبليغات دستگاه حاكمه صحبت از غارت در ميان نبود و تظاهر كنندگان چيزى را غارت نكردند بلكه فقط خراب كردند و اين خراب كردن شديدترين شكل اعتراض بود كه ميتوانست از جانب آنها بعمل آيد در مقابل اين روحيه شجاع تظاهر كنندگان دستگاه حاكمه وحشيگرى را بحد اعلا رسانده تا بجائى كه نه تنها تظاهر كنندگان را سبعانه برگبار مسلسل بست بلكه هر جا جمعيتى ميديد بآنان ميتاخت و در نتيجه بسيارى اشخاص كه در تظاهر شركتى نداشتند هدف گلوله قرار گرفتند. يك خبر ديگر اساسى اين تظاهر اين بود كه براى اولين بار بعد از 28 مرداد يك اعتراض سياسى عظيم از جانب نواحى فقير نشين تهران عليه حكومت انجام گرفت و نتيجه اين امر از نظر گسترش مبارزه در ميان تودههاى فقير شهرى بسيار مهم است.
نتايج قابل پيش بينى اين قيام نيز بسيار مهم است. مهمترين نتيجه آن اينست كه از اين پس دست كم تا مدتها مذهب بعنوان عامل براى پشتيبانى دستگاه حاكمه نيست بلكه درست بر عكس تبديل به هسته مقاومتى در برابر حكومت گشته است. از دست رفتن پايگاه مذهبى هيئت حاكمه بزرگترين شكستى است كه در اين مبارزه نصيب حكومت گشته است و پايههاى تسلط او را سخت لرزان خواهد ساخت در واقع از هم اكنون ميتوان لااقل براى مدتى نه چندان كوتاه روى مذهب بعنوان يكى از نيروهاى كمكى جنبش ملى و دموكراتيك محاسبه كرد و روشن است كه از اين عامل در صورتى ميتوان بخوبى استفاده كرد كه نهضت در درجه اول رهبرى مورد نياز خود را بوجود آورد. نتيجه ديگر جريان حوادثى كه منجر به 15 خرداد شد خواه ناخواه اينست كه جنبه ارتجاعى مذهب ضعيف شده است و اين ضعف جنبه ارتجاعى آن ممكنست تا مدتها ادامه يابد. تبليغات شديد دستگاه حاكمه براى ارتجاعى دانستن محرك روحانيون (مسئله اصلاح ارضى و زنان) و تكذيب اين امر از جانب روحانيون و خاصه توده مذهبى مبارزان را بخوبى از نقطه ضعف تبليغات اوليه رهبران مذهبى آگاه ميسازد و آنانر ا متوجه ميسازد كه اگر بخواهند روى پشتيبانى مردم روشنفكر حساب كنند ناگزير بايد خود را لااقل تا حدود قابل توجهى از جنبههاى ارتجاعى رها سازند.
يك نتيجه فرعى و ضمنا مهم اين قضايا نيز نقش بر آب شدن نقشههاى شاه در آوردن خود بصورت يك رهبر مذهبى است ميدانيم شاه كوشش ميكرد بتودههاى ساده بقبولاند كه نظر كرده است و بيش از هر كس بخدا و ائمه اطهار نزديك است اگر شاه در اين نقشه موفق ميشد از لحاظ آينده جنبش خطرى بسيار جدى بوجود مياورد ولى رهبران مذهبى و مردمى كه بدنبال آنها راه افتادند اين نقشه را نيز باطل كردند. بطور خلاصه واقعه 15 خرداد ضربه سهمگينى بدستگاه حكومت و خدمت بزرگى بجنبش ملى و دموكراتيك ايران بشمار ميآيد در اثر اين واقعه مبارزه ضد حكومت تا بخشهاى دور افتاده شهرها گسترش يافت و چه بسا كه انعكاس آن در روشها نيز بسيار مهم باشد. اين قيام كه بدون دخالت ميتواند نقطه عظيمى در جريان جنبش ملى ايران باشد و اين در صورتى است كه هر چه زودتر نهضت رهبرى مورد نياز خود را بدست آورد و خود تكانى كه در نتيجه اين حادثه در محافل ملى بوجود آمده است شايد بتواند بوجود آمدن و يا دست كم باعتقاد قعطى به لزوم بوجود آوردن يك رهبرى شايسته كمك كند.