اسناد

گزارش یکی از ماموران ساواک از گفتگو و ملاقات با امام خمینی(ره) و آیت‌الله شریعتمداری در مورد اوضاع حوزه علمیه نجف و دارالتبلیغ اسلامی در قم 16/3/1343



شماره : 12383 /231تاريخ : 16 /3 /43 مديريت كل اداره سوم (321) يكبرگ گزارش يكى از همكاران اطلاعاتى اين اداره كل درباره ملاقات خود با آقايان خمينى و شريعتمدارى در قم و همچنين يك نسخه نشريه آقاى شريعتمدارى درباره تأسيس دارالتبليغ اسلامى (كه در گزارش مذكور بآن اشاره شده) جهت اطلاع و بهره‏بردارى به پيوست ايفاد ميگردد. خواهشمند است دستور فرمائيد مراتب را بعرض تيمسار ماهوتيان برسانند. مدير كل اداره دوّم ـ شائق گيرنده : اداره كل هفتم جهت اطلاع 959 ـ م ـ و روز دوشنبه سيزدهم محرم به اتفاق يكى از دوستان منزل آقاى خمينى رفته طلاب زيادى در اطاقهاى پائين جمع بودند معلوم شد كه آقاى خمينى در اطاق بالا مى‏باشد به وسايلى اطاق بالا رفته پنج نفر از خواص در آنجا بودند من نزد ايشان نشستم و دوستم مرا معرفى نمودند ولى آقاى خمينى با قيافه متجسس و عبوسى از من استقبال كرد و بعد با زبان عربى از ايشان تقاضاى وقت خصوصى نمودم ايشان در جواب به فارسى اظهار نمودند كه من محرمانه با كسى كارى ندارم ممكنست مطلبى داريد بيان كنيد و من كليه مطالبى را كه دارم روى منبر علنى گفته و مى‏گويم فهميدم كه از من مشكوك است بعدا دوست من دم گوشى به ايشان مطالبى گفتند گويا مرا كاملاً معرفى نموده و گفته است كه از نجف مى‏آيد و مطالب خاصى دارد ربع ساعت گذشت آقايان حاضر بلند شدند و رفتند من هم در شرف رفتن بودم كه ايشان به من اشاره كرد كه در اطاق روبرو برويد بعد از رفتن در اطاق ديگر من و ايشان دو به دو نشسته و شروع به مذاكرات نموديم و گفتم مطالبى كه مى‏خواهم عرض كنم نه مربوط به ايران است و نه مربوط به سياست بلكه مى‏خواهم عرض كنم كه متأسفانه حوزه علميه نجف رو به انقراض است و دشمن بزرگى ماها را تهديد مى‏كند و براى رفع آن و التيام به اين امر نزد شما آمده‏ام كه هر چه زودتر در رفع آن اقدامات عاجلى بفرمائيد پس از بيان اين مطالب ايشان قيافه‏اش باز شد و به كلى سوءظنش رفع گرديد گفتند تمام مطالب را بيان كنيد و من خيلى معذرت مى‏خواهم كه در برخورد اول از شما مشكوك شدم چون بعضى آقايان‏مى‏آيند و مرا ناراحت مى‏كنند و من مواظب و هوشيارم ديگر از شما مطمئنم سپس بحث در اطراف مراجع نجف دور زد كه در روز عيد رمضان عده‏اى به فتواى آقاى حكيم روز جمعه عيد گرفته و عده‏اى بعنوان آقاى خوئى روز شنبه را عيد گرفتند و اين موضوع توليد دو دستگى و انزجار هر دو دسته را فراهم نمود و گذشته از اين رقابت و سعايت شديدى بين دو دسته درگيرى شده كه چيزى نمى‏گذرد به حوزه علميه قم سرايت نمايد بيان مفصلى شد و خلاصه مطالب جوابيه آقاى خمينى اين بود كه من سه نامه جهت آقايان حكيم و شاهرودى و خوئى نوشته‏ام و از آقاى حكيم و شاهرودى جوابى نرسيده فقط آقاى خوئى جواب نوشته و شما از طرف من به آقاى حكيم و شاهرودى بگوييد كه عدم جواب باعث دلخورى و عصبانيت من است و هر چه مى‏دانيد در اين موضوع بگوييد. مطلب ديگرى كه ايشان از من سئوال كردند نتيجه ملاقات عامر با آقاى حكيم بود كه چرا به اطلاع نرسانيده‏اند فهميدم خبر ملاقات عامر با آقاى حكيم صحيح مى‏باشد جوابا گفتم در آن موقع در عراق نبودم و مى‏روم تحقيق مى‏كنم و براى شما مى‏نويسم ايشان گفتند خير در اين موضوع ننويسيد خودم ترتيب آن را مى‏دهم و راجع به التيام آقايان علماء عده‏اى را براى رفع كدورت به نجف خواهم فرستاد و موضوع رفع مى‏شود. مطلب ديگر ابراز عصبانيت شديدى نسبت به تلگراف آقاى خوئى به نخست وزير بود كه خيلى ابراز انزجار نمود و گفتند خودسرانه بوده و من در بيان و نطقم اشاره‏اى به اين مطلب نمودم به هر حال ملاقات من يك ساعت به طول انجاميد و پس از بلند شدن و فهميدن به اينكه اين دو روزه به عراق مراجعت مى‏كنم دعاى سفر را بيخ گوشم خواند و مجددا از برخورد اول معذرت خواستند و گفتند اگر باز به ايران آمديد مستقيما شما را ببينم آمدم بيرون و از آنجا رفتم منزل آقاى شريعتمدارى عده‏اى در اطاق مجتمع بودند تا اينكه آمدند به محض نشستن با ايشان مصافحه نمودم دوستم بنده را معرفى كردند ما همديگر را مى‏شناختيم و خيلى اظهار محبت كردند باز دوستم به ايشان اظهار كردند كه فلانى مى‏خواهد خصوصى ملاقات كند بلافاصله برخواستند و در اطاق ديگرى نيز دوستم را هدايت نمودند سه نفرى نشستيم و شروع به مطالب نموديم كه تقريبا با مطالب اظهار شده آقاى خمينى كم و بيش يكى بود ايشان خيلى اظهار تأسف كردند و گفتند كه حتما براى رفع اين مصيبت اقدامات خواهيم كرد و عده‏اى را به نجف مى‏فرستيم من مختصرى از اختلافات آقايان شنيده بودم ولى نه به اين مفصلى و شدت و ايشان نيز مانند آقاى خمينى از ملاقات عامر با آيت‏اللّه‏ حكيم پرسش نمودند اظهار بى‏اطلاعى كردم و ايشان گفتند آقاى حكيم خيلى بد مى‏كند كه فورى ماها را در جريان نمى‏گذارند و مثل اين است كه با حوزه علميه قم هماهنگى ندارند فقط آقاى خوئى است كه مرد مبارزه مى‏باشد ولى نسبت به تلگراف ايشان موافق نبوديم و نمى‏دانم چه باعث شده كه اين اقدام را نمودند ضمن مذاكرات گفته كه ما درصدد هستيم تشكيل مؤسسه تبليغاتى را فراهم كنيم و يك نسخه از بيانيه چاپى را به من دادند و گفتند خيلى خوب است كه امثال شما آقازاده‏هاى متدين و با ايمان به اين مؤسسه ملحق شويد و ما وجه كافى در اختيار داريم و همه گونه رفاه محصلين را فراهم مى‏كنيم (نسخه بيانيه پيوست مى‏باشد) از جمله صحبتهاى ايشان كه خيلى عصبانى بودند اين بود كه مى‏خواهند كلمات عربى را از فارسى سوا كنند كه به كلى ريشه عرب كنده شود و كم كم مانند تركيه قرآن و نماز را هم برانداخته و فارسى نمايند. از اين ملاقات نتيجه گرفتم كه آقاى خمينى با شريعتمدارى هم‏آهنگى كاملى دارند و منتظر فرصت مى‏باشند و ديگر آنكه روابط قم با حوزه علميه نجف با رقابت و اختلاف فيمابين محكم است و تيرگى كمى با آقاى حكيم دارند و اين تيرگى را حدس مى‏زنم روى رقابت اولويت آقاى حكيم باشد كه رفته رفته شاخص‏تر شده است. موضوع ديگر آزادى آقايان علماء نسبت به ملاقاتهاى مشكوك با اشخاص است زيرا احساس كردم كه در اين دو ملاقات محرمانه مراقبتى از من بعمل نيامده و تحت تعقيب واقع نشدم و به علاوه در مهمانخانه از من هويتى خواسته نشد كه معلوم شود اين مسافر چه كسى مى‏باشد عدم مراقبت از اطراف آقايان صلاح نبوده و زيان بخش است بايد معلوم شود كسى كه يك ساعت با چنين شخص خطرناكى ملاقات نمود كى و از طرف چه كسى مى‏باشد اين را من حدس مى‏زنم چه بسا در حقيقت مراقبتى هم داشته‏ام ولى اين حدس ضعيف است زيرا نه در مهمانخانه از من تحقيق شد و نه در مسير بين خانه خمينى و شريعتمدارى مراقبتى داشتم.






قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک جلد ششم تبعید
 
تعداد بازدید: 1775



آرشیو اسناد

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.