اسناد

فعالیت های جمعیت موتلفه اسلامی در تهران و شهرستانها 19/2/1343



شماره : 5405 /321 تاريخ : 19 /2 /43 موضوع : جمعيت مؤتلفه در تهران و شهرستانها طبق اطلاع واصله هيئت‏هاى عزادارى اصناف تهران و شهرستانها هيئت مؤتلفه‏اى تشكيل داده‏اند كه كليه اقدامات و فعاليتهاى آنها هماهنگ بوده و اقداماتى كه مى‏كنند چه از نظر پرداخت وجوه وجه از لحاظ پخش اعلاميه‏ها و اعزام دستجات به قم تحت رژيم و نظم بخصوصى ميباشد. ضمنا طرفداران نهضت آزادى ايران نيز در اين جمعيت نفوذ كرده و فعاليت دارند هيئت شهرستان اصفهان بسيار مرتب و داراى صندوق و تشكيلات است و قطعنامه ده ماده‏اى و همچنين اعلاميه‏ها و تراكت‏هاى منتشره در قم به وسيله اين گروه در اصفهان تنظيم و چاپ گرديده است گيرندگان : رياست ساواك اصفهان جهت تحقيق و اعلام چگونگى موضوع اصل در پرونده پخش اعلاميه جلد 4 بايگانى است در پرونده هيئت مؤتلفه بايگانى است 10 /12 1ـ هيئت‏هاى مؤتلفه اسلامى از ائتلاف سه جمعيت با يكديگر در سال 42 پديد آمد. اين سه جمعيت عبارت بودند از هيئت مسجد امين‏الدوله، هيئت مسجد شيخ على و هيئت اصفهانيها كه در جريان انجمنهاى ايالتى و ولايتى رفراندوم 6 بهمن 41 به طور جداگانه فعاليت مى‏كردند، تا اينكه در اوائل سال 42 توسط امام در قم با يكديگر آشنا شدند كه نتيجه آن جمعيتهاى مؤتلفه اسلامى بود. مسئولان سازمان مركزى اين جمعيتها عبارت بودند از : حاج صادق امانى، محمد صادق اسلامى، حاج مهدى عراقى، حبيب‏اللّه‏ عسگراولادى، حاج مهدى شفيق، حاج سيد محمود ميرفندرسكى، حاج هاشم امانى، حاج علاءالدين ميرمحمد صادقى، عزت‏اللّه‏ خليلى، سيد اسداللّه‏ لاجوردى، حاج مهدى بهادران، حاج ابوالفضل توكلى، كه همگى از كسبه و تجار بازار تهران بودند. مؤتلفه اسلامى داراى يك شوراى روحانيت بود مركب از استاد شهيد مطهرى، استاد شهيد بهشتى، استاد شهيد باهنر و آقايان انوارى و هاشمى رفسنجانى كه با تائيد امام انتخاب شده بودند. اين جمعيت مبارزه مسلحانه را از سال 43 و پس از ترور حسنعلى منصور تبديل به يك مبارزه عمومى به شيوه مخفى كارى كرد و تا سال 49 به همين شكل ادامه دادند، تا اينكه از سال 49 تا زمانى كه ماهيت سازمان مجاهدين آشكار شود با اين سازمان همكارى ميكردند. پس از انقلاب نيز عناصر آن در حزب جمهورى اسلامى به گزارش با بررسى سوابق امر در مورد هيئت مؤتلفه اسلامى نتيجه ذيلاً به استحضار مى‏رسد : 1ـ وجود يك سازمان مخفى جديدالتأسيس بنام هيئت مؤتلفه اسلامى مقرون به صحت به نظر مى‏رسد. 2ـ آنچه از مدارك موجود استنباط ميشود، واحد كوچك اين سازمان متشكل از يك گروه ده نفرى است ولى تنها يك واحد يا حوزه‏اى از اين سازمان در تهران شناخته شده و اسامى اعضاء آن به دست رسيده است و از ساير حوزه‏هاى موجود در تهران و شهرستانها اطلاعات درستى در دست نيست. اين حوزه در اوايل سال جارى جلسات هفتگى داشته است ولى در تاريخ 5 /4 /43 اين حوزه منحل و جلسات آن تعطيل شده است. علت تعطيل شدن آن دستگير كردن دو نفر آنها از طرف سازمان امنيت بوده كه براثر اتهام به فعاليت مضره مدتى در بازداشتگاه بوده‏اند و چون احساس خطر كشف شدن حوزه را نموده‏اند پراكنده شده‏اند. 3ـ افراد ديگرى مربوط به هيئت مؤتلفه اسلامى مى‏باشند و مظنون شناخته شده‏اند ولى طرز وابستگى آنها به حوزه‏ها به درستى معلوم نيست و اينها مطابق مدارك موجود به اسم‏هاى ديگرى از قبيل گردانندگان كميته بازار و يا گروه ضربتى و يا اعضاى مؤثر مؤتلفه اسلامى و يا مبلغين شناخته مى‏شوند. جمع تعداد افراد وابسته به هيأت مؤتلفه اسلامى كه اسامى آنها در دست ميباشد بالغ بر 52 نفر ميباشد. 4ـ نسخه‏اى از يك اساسنامه در مورد متشكل ساختن مسلمانان كه جلسات دينى دارند در پرونده موجود است كه به احتمال قوى متعلق به همين هيئت مؤتلفه اسلامى ميباشد. اين اساسنامه ظاهرا هدفش روشن ساختن تعاليم اسلامى و نشان دادن راه خوشبختى به مسلمانانى است كه از تعاليم خاصه آنها در امور اسلامى پيروى كنند. ولى مبناى كار اين اساسنامه دلالت بر وجود يك سازمان حزب سياسى مى‏كند تا يك هيئت مذهبى. 5ـ نقشه كار تنظيم كنندگان اساسنامه مزبور دقيق و مزورانه به نظر مى‏رسد. زيرا با يك امعان نظر به خوبى معلوم ميشود كه هدف نهايى به دام انداختن و فريفتن افراد ساده لوح با تبليغات ظاهرى اسلام و آماده كردن آنها به گذشت و فداكارى و استفاده از وجود آنها در مواقع ضرورى است و اين اسم را هم براى آن انتخاب كرده‏اند كه نشان دهند فعاليت آنها صرفا مذهبى و عارى از هرگونه رنگ سياسى ميباشد. و افراد عامى هم به خاطر عبادت به خدا و خدمت به خلق بدون هيچ گونه احساس آلايش سياسى بدان گرويده شوند. 6ـ به موجب اساسنامه، اين سازمان داراى سه تشكيلات اصلى ميباشد. الف ـ سازمان مركزى ب ـ سازمان مالى. د ـ جلسات مختلف تحت پوشش مذهبى از قبيل قرائت قرآن. با توجه به اصول تشكيلاتى اين سازمان روش كار آنها به مانند يك حزب مخفى و غير قانونى ميباشد و درباره وظيفه‏اى كه براى سازمان مالى تعيين گرديده خيلى بدان توجه شده است. 7ـ از زمينه مذاكرات حوزه ده نفرى كه مطالب مورد بحث چهار فقره جلسه آنها به دست رسيده، اساس تبليغات و تعليمات همان است كه در اساسنامه منظور شده و صحبت از گذشت و فداكارى افراد و آماده شدن به اجراى دستوراتى بوده كه مى‏بايست ظاهرا يا واقعا از طرف پاره‏اى از روحانيون مخالف صادر شود. و به همين لحاظ است كه ارتباط اساسنامه مزبور به هيئت مؤتلفه اسلامى امرى صحيح به نظر مى‏رسد. 8ـ احتمالاً از طرف هيئت مؤتلفه اسلامى تا به حال چند فقره اعلاميه منتشر شده كه در حال حاضر فقط يك فقره آن به دست رسيده و در طى آن حملات و انتقادات بى‏رويه نسبت به دولت شده است. 9ـ اين سازمان ظاهرا در نيمه دوم سال گذشته بنيانگذارى شده و به احتمال قوى مؤسسين آن در خارج از ايران (عراق و مصر) با دستگاههاى اطلاعاتى اين دو كشور رابطه داشته و از نظر مالى نيز به وسيله همه آنها تقويت مى‏شوند. 10ـ تعدادى از افراد شناخته شده، وابسته به حزب زحمتكشان ميباشد تعدادى از اينها نيز در سازمان امنيت سابقه فعاليت مضره دارند و همچنين بعضى از آنها در سابق جزء فدائيان اسلام بوده‏اند. 11ـ احتمال اينكه اين افراد به ساير احزاب بستگى داشته باشند خيلى ضعيف است. 12ـ چنانچه هيئتهاى مختلف مذهبى و تحت شعائر گوناگونى در موضوعات دينى فعاليت مى‏كنند با اين هيئت در خفا بستگى داشته باشند افراد شناخته شده از اينها خيلى زياد است ولى مدارك محكمى كه اين ارتباط را تائيد كند در دست نيست. 13 ـ از سازمان مركزى اين هيئت شش نفرى كه در مورد ترور نخست‏وزير فقيد دستگير شده‏اند اعتراف به داشتن عضويت در سازمان مركزى هيئت مؤتلفه اسلامى نموده و همچنين نام چند نفر ديگر را نيز در بازجويى فاش كرده‏اند. 14ـ يك نسخه فتوكپى از اوراق بازجويى معموله از پنج نفر زندانى شهربانى (متهمين در واقعه ترور نخست‏وزير فقيد) كه اعتراف به داشتن عضويت در هيئت مؤتلفه اسلامى نموده‏اند از اداره اطلاعات شهربانى اخذ و مطالعه شد ولى اظهارات آنان نيز راه روشنى نشان نمى‏دهد و وجود تناقضات و ابهامات در كم و كيف اين سازمان زياد است به طورى كه به استناد بعضى اسناد اطلاعاتى، وجود چنين سازمانى از هر جهت مجهز و خطرناك جلوه‏گر شده و از طرف ديگر قرائنى از قبيل اظهارات متهمين مذكور نشان مى‏دهد كه مسئله آنقدرها شدت نداشته و مؤسسين اين سازمان در تدارك امر در اول كار بوده‏اند. از جمله وجود ابهامات يكى اين است كه منابع اطلاعاتى ساواك معتقد هستند كه همين ده نفر افراد شناخته شده از اعضاى مركزى اين سازمان مى‏باشند، ولى اين افراد طبق بيوگرافى موجود بسيار كوچك بوده و به علت ضعف تحصيل از لحاظ توانايى فكرى در سطح افراد عامى هستند كه عرضه و لياقت تشكيل دادن و اداره كردن چنين سازمانى كه مأموريت خطرناكى در پيش داشت از آنها مشهود نيست. و براى آنكه نحوه تفكر و تصميمات متخذه در اين سازمان روشن‏تر بيان شود، ذيلاً قسمتى از مندرجات يكى از اطلاعيه‏ها را كه مأمور درباره مذاكرات يكى از اين جلسات ارسال داشته عينا بعرض ميرساند : جعفر انصارى از اسداله آيت‏الهى سخنگوى جلسه سئوال مى‏كند : طرز مبارزه ما چگونه خواهد بود؟ آيت‏الهى جواب مى‏دهد : مبارزه ما تا دستور ثانوى كه قرار است هيئت مؤتلفه صادر نمايد منفى خواهد بود. در هر كجا مردم را بر عليه هيئت حاكمه بشورانيد و تحريك نمائيد. البته براى اين منظور از جلسات بعد برنامه‏اى ترتيب خواهيم داد كه از چه راه مى‏توان مردم را تحريك نمود. و ما آن راهها را به شما ياد داده و اگر ما وارد ميدان مبارزه شويم اين بار دست خالى به ميدان نخواهيم آمد بلكه با اسلحه گرم مبارزه متقابل خواهيم نمود و احتمال دارد هيئت مؤتلف اسلامى تصميم بگيرد يك باند تروريستى تشكيل بدهد و تمام ترس دستگاه از همين يك موضوع است و (غيره)... گزارشات فوق بسيار كامل و مأمور نفوذى به بهترين وجهى وظيفه خود را انجام مى‏داد و اين گزارشات تا تاريخ 8 /4 /43 ادامه داشته و متأسفانه بعد قطع شده است. و علت نيز آن بوده كه گويا متوجه شده‏اند كه مجالس آنان تحت نظر ميباشد و در اعلاميه مورخه 8 /4 /43 مأمور مذكور به اين موضوع اشاره نموده است كه اسداله آيت‏الهى ضمن مذاكره با اعضاء حوزه را منحله اعلام نمود و اظهار داشت : «چون اين حوزه شركت كنندگان در آن شناخته شده‏اند بنابراين ديگر تشكيل جلسه نداده و منحل ميشود. چنانچه هر يك از رفقا دستگير شديد از من نامى نبريد زيرا با دستگيرى من حوزه‏هاى ديگر بى‏سرپرست خواهد شد.» اين آخرين گزارش مأمور است و بدين ترتيب اطلاعات ذيقميتى كه دريافت مى‏شد قطع گرديد. نظريه : با توجه به مطالب فوق ميتوان استنباط نمود كه قتل آقاى نخست‏وزير به فرمان گردانندگان هيئت مؤتلفه اسلامى بوده است؛ بخصوص كه مجريان اين دستور نيز هر سه نفر يعنى متهم اصلى و شركاء جرم شاگردان مغازه‏هايى در بازار هستند؛ كاملاً از تيپ اعضاء حوزه جوانان متعصب بازار كه ذكر آن گذشت. تصور ميشود جمعيت طرفداران خمينى با سازمان زيرزمينى و متشكل خود حوزه‏هاى متعددى داشته و با فريب دادن جوانان كم سن و محروم بازار و استفاده از تعصبات مذهبى آنان از مدتها پيش تصميم به انجام پاره‏اى اقدامات حاد و من‏جمله ترور شخصيتهاى ارزنده كشور را داشته‏اند و قتل آقاى حسنعلى منصور نخست‏وزير فقيد يكى از اعمال اين شبكه ميباشد. مضافا بر اينكه حزب زحمتكشان ملت ايران به رهبرى دكتر مظفر بقائى كرمانى و عناصرى از واخوردگان حزب منحله همراه با پشتيبانى اعضاء وابسته به نهضت آزادى و شايد جبهه ملى با حداكثر مقدورات به تحريك افكار اين جوانان در پوشش جلسات مذهبى كوشيده‏اند. عليهذا با عطف نظر به اين عقيده به نظر مى‏رسد به منظور شناسايى محركين و مسببين اصلى اين واقعه ضرورت دارد كه سريعا نسبت به دستگيرى اسداله آيت‏الهى و سيد محسن اميرحسينى به وسيله ساواك اقدام شود. زيرا با توجه به اظهارات آيت‏الهى، نامبرده مسئول حوزه‏هاى ديگرى از سازمان مذكور بوده است و ترديد نيست كه اطلاعات فراوانى در اين باره دارد. همچنين سيد محسن امير حسينى كه خود يكى از مسئولين حوزه بوده است و چنانچه بازجويى و تعقيب اين افراد به نحو كاملاً صحيحى انجام پذيرد بلاشك پرده از حقايق امر برگرفته خواهد شد. منوط به رأى عالى است. تهيه كننده و متصدى بررسى تهامى رئيس بخش 321 ـ امينى رئيس اداره دوم عمليات ـ نثرى در اين گزارش به اختيار آقاى شهاب كه از طرف ساواك در شهربانى، در تحقيق ميباشد گذارده شود












قیام پانزده به روایت اسناد ساواک(جلد پنجم)، آزادی ، مرکز بررسی اسناد تاریخی ، 1382
 
تعداد بازدید: 1497



آرشیو اسناد

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.