20 آبان 1404
برای آغاز فعالیتهای حسینیه ارشاد در خارجاز کشور ضروری بودکه دکتر شریعتی به خارج از کشور هجرت کند. خوشبختانه در تمام مکاتبات ساواک و در پروندههای بازجویی ساواک، هویت آن مرحوم، دکتر علی شریعتی ثبت شده و به همین سبب، شخصی به نام «علی شریعتی» ممنوعالخروج شده بود ولی او توانست با تمدید گذرنامهای که به نام «علی مزینانی» داشت در تاریخ 26 اردیبهشت ماه سال 1356 از مرز مهرآباد از کشور خارج شود.
دکتر شریعتی با هواپیمای سابنا از تهران به بلژیک پرواز کرد و از آنجا بلافاصله به انگلستان و از انگلستان به شهر اکس فرانسه که مرحوم حبیبی در آنجا اقامت داشت، رفت. او بعد از مراجعت از اکس به انگلستان، در شهر ساوت همپتون و در منزل آقای فکوهی، دایی همسرش اقامت کرد. در این فاصله، مرحوم دکتر میناچی هم به انگلستان آمد و آنطور که در خاطرات ایشان آمده است، وی در آخرین شب حیات دکتر شریعتی با او بوده و آنها با یکدیگر برای فعالیتهای حسینیه ارشاد در خارج از کشور برنامهریزی میکردهاند.
متأسفانه دکتر شریعتی در صبح روز یکشنبه 29 خردادماه سال 1356 بر اثر سکته قلبی درگذشت و همه یاران و شاگردانش را عزادار کرد. خبر رحلت شریعتی، بسیار سریع پخش شد. باورکردنی نبود. همه دوستان مبهوت بودند. ساواک بلافاصله دست به کار شد و یک فروند هواپیما به همراه تعداد قابل توجهی از مأموران ساواک را به لندن اعزام کرد. سفارت ایران در لندن هم یک فرد روحانی را مأمور انجام غسل جنازه مرحوم شریعتی کرد. رژیم پهلوی سعی میکرد برای بیاعتبار کردن شریعتی و همسو با تهمتهای روحانینماها، جنازه او را طی تشریفات ویژه به ایران منتقل کند و به گونهای وانمود کند که شریعتی به عنوان یک روشنفکر اسلامشناس نزد دربار از جایگاه خاصی برخوردار بوده و با رژیم شاه در ارتباط بوده است. این رژیم امیدوار بود که با این ترفند، هزاران شاگرد و دستپروده «معلم عشق و شهادت» را سرخورده کند و دلیلی برای حقانیت ادعاهای روحانینمایان دروغگو و مفتری بیافریند. از اینرو، وقت تنگتر از آن بود که سر در گریبان فرو کنیم و افسوس بخوریم.
خوشبختانه مرحوم دکتر میناچی در لندن بود و فوراً این تمهید را اندیشید که جنازه دکتر شریعتی به هیچکس غیر از خانواده او تحویل داده نشود. من مأمور شدم که اطلاعیه درگذشت مرحوم شریعتی را تهیه، چاپ و توزیع کنم. به هنگام نوشتن اطلاعیه، گریه امانم نمیداد. تا دیروز سخنرانیهای دکتر را از نوار پیاده میکردم و امروز مأمور تهیه اطلاعیه خبر درگذشت و تشییع جنازه او شده بودم.
اطلاعیه را با عنوان «در سوگ شریعتی» نوشته و چاپ کردم که در 30 خرداد 1356 در سراسر اروپا توزیع شد. در پایان اطلاعیه از طرف احسان شریعتی، پسر مرحوم دکتر و اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا از یاران و شاگردان و دوستان شریعتی برای شرکت در مراسم تشییع جنازه و مجلس یادبود دکتر شریعتی در روز شنبه چهارم تیر 1356 دعوت به عمل آمده بود.
صبح روز دوشنبه سی خرداد ماه، بعد از چاپ و توزیع اطلاعیه «در سوگ شریعتی»، یک برگه مرخصی یک هفتهای تحویل دانشگاه دادم و با اولین پرواز اشتوتگارت ـ لندن عازم لندن شدم. همان روز، یعنی یک روز بعد از فوت شریعتی، جنازه از سردخانه تحیول گرفته شد. سارا و سوسن، دو دختر شریعتی یک روز قبل از فوت او به انگلستان رسیده بودند ولی خانم پوران شریعت رضوی، همسر شریعتی ممنوعالخروج از ایران شده بود و این خبر به شدت دکتر شریعتی را نگران ساخته بود زیرا این نگرانی را داشت که ساواک همسرش را به شکنجهگاه بکشاند تا وی را مجبور سازد که به ایران مراجعت کند.
ممنوعالخروج شدن خانم شریعتی و نگرانی از دستگیری و شکنجه او، ضربه نهایی را به دکتر وارد آورد. جنازه از ساوتهمپتون به لندن و به سردخانه مسلمانها منتقل شد. دوستان انجمنهای اسلامی در سراسر اروپا که از خبر درگذشت دکتر شریعتی مطلع شده بودند، گروه گروه به لندن وارد میشدند. برای اینکه جنازه دکتر توسط سفارت ایران در انگلستان و مأموران ساواک از سردخانه ربوده نشود، صدها نفر از دوستان به طور شبانهروزی در حولوحوش سردخانه پاسداری میدادند.
آقای محمد مجتهدی شبستری، رئیس مرکز اسلامی هامبورگ برای غسل جنازه به لندن آمد. کلیه امور به گونهای سازماندهی شد که مأموران اعزامی ساواک به لندن و سفارت شاهنشاهی در لندن عاجز و درمانده شدند و تنها در انتظار بودند که جنازه به ایران حمل شود و در فرودگاه مهرآباد خدعه خود را به کار گیرند و برنامه خود را اجرا کنند. علاقهمندان برای اطلاع از کم و کیف ماجرا میتوانند به روزنامههای اطلاعات و کیهان آن روزها مراجعه کنند.
بعد از صحبت با استاد محمدتقی شریعتی و کسب موافقت ایشان، تصمیم گرفته شد پیکر مرحوم شریعتی بهطور امانت در جوار حضرت زینب(س) در سوریه به خاک سپرده شود.اخذ ویزا و انتقال جسد به سوریه آسان نبود. با امام موسی صدر تماس گرفته شد و ایشان با عنایت به رابطه دوستانه و نزدیکی که با حافظاسد، رئیسجمهور سوریه داشت ترتیبی داد که برای حمل پیکر مرحوم دکتر و مسافران همراه، مجوز و ویزا صادر شود. علاوه بر این، امام موسی صدر در جوار صحن حرم حضرت زنیب(س) یک قطعه زمین برای دفن پیکر دکتر شریعتی آماده کرد و مقدمات ورود جنازه را فراهم ساخت.
مراسم تشییع پیکر دکتر شریعتی روز شنبه چهارم تیرماه سال 1356 باشکوهی بسیار برگزار شد. اعضای اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا و دوستداران دکتر شریعتی از شهرهای مختلف اروپا به لندن آمده بودند. تشییع جنازه دکتر شریعتی به صورت یک تظاهرات کامل علیه رژیم شاه برگزار شد. عکسهای دکتر شریعتی، آیتالله خمینی، آیتالله منتظری، آیتالله طالقانی، شهید غفاری، شهدای بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق ایران و پلاکاردهای حاوی سخنان دکتر شریعتی توسط تشییعکنندگان که برای مخفی ماندن از دوربینهای مأموران ساواک، صورتهای خود را با ماسک پوشانده بودند، حمل میشد.
پیکر دکتر شریعتی تا مسجد امام باره لندن تشییع شد. در مسجد، مراسم باشکوهی برگزار گردید. بعد از قرائت قرآن، اولین سخنران مجلس، دکتر شریعتی بود. نوار سخنرانی «پس از شهادت» شریعتی پخش شد. مسجد یکپارچه از اندوه و گریه و فریاد اللهاکبر میلرزید. بعد از استماع سخنان دکتر شریعتی، احسان فرزند او که خود را از آمریکا به لندن رسانده بود در رثای پدر سخن گفت. پس از آن، مرحوم صادق طباطبایی از طرف اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا سخنرانی کرد. چند نفر دیگری هم برنامههایی اجرا کردند که نام آنها را به خاطر نمیآورم.
پس از پایان مراسم، پیکر دکتر برای انتقال به شهر دمشق، پایتخت سوریه به فرودگاه منتقل و تحویل شرکت هواپیمایی سوریه شد. فکر میکنم همسر دکتر نیز پس از فوت او اجازه یافت که از کشور خارج شود. او به لندن آمد و پس از تشییع پیکر دکتر در لندن، به همراه جنازه او به دمشق رفت. البته درباره رفع ممنوعالخروجی خانم شریعتی، صد درصد مطمئن نیستم.
احسان، سارا و سوسن فرزندان دکتر شریعتی، صادق قطبزاده و دکتر ابراهیم یزدی از طرف نهضت آزادی خارج از کشور، صادق طباطبایی از طرف اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا به اتفاق تعداد دیگری از یاران و دوستداران شریعتی در هواپیما دربستی که اجاره کرده بودیم، جنازه را تا دمشق همراهی کردند. به هنگام ورود پیکر دکتر به دمشق، امام موسی صدر، شهید مصطفی چمران، حجتالاسلام دکتر محمد مفتح و نماینده حافظ اسد به همراه تعداد زیادی از ایرانیان مقیم سوریه و اعضای مقاومت فلسطین و جنبش امل و حرکهالمحرومین به استقبال جنازه آمده بودند. حجتالاسلام آقای سیدمحمود دعایی هم برای استقبال از پیکر مرحوم شریعتی از نجف به دمشق آمده بود.
پیکر دکتر از فرودگاه دمشق به حرم حضرت زینب(س) در منطقهای موسوم به زینبیه منتقل شد. نماز میت در آن حرم به امامت امام موسی صدر اقامه شد و سپس جنازه تا محلی که در جوار صحن حرم حضرت زینب(س) تدارک شده بود، تشییع و در آنجا به طور امانت دفن شد تا شاید در موقعیتی مناسب به تهران منتقل گردد و طبق وصیت دکتر شریعتی در حسینیه ارشاد به خاک سپرده شود. افسوس که به رغم پیروزی انقلاب اسلامی در ایران هنوز پس از 42 سال، تحقق وصیت دکتر شریعتی امکانپذیر نشده و به نظر میرسد حتی جنازه دکتر شریعتی نیز هراسبرانگیز است.
به ابتکار مرحوم امام موسی صدر، مراسم هفتم و چهلم دکتر شریعتی در دمشق بسیار شکوهمند و با حضور شخصیتهای برجسته دانشگاهی، روحانی، علمی، فرهنگی و جمع کثیری از مسلمانان ایرانی، سوری، لبنانی، نمایندگان جبهه آزادیبخش فلسطین از جمله یاسر عرفات رئیس این جبهه، برگزار شد.
امام موسی صدر در این مراسم در سخنرانیهای خود ضمن تحلیل شرایط خاص منطقه و توطئه استعمارگران در ایجاد تفرقه بین اقوام و مذاهب، با اشاره به نقش دکتر شریعتی به عنوان احیاگر تفکر دینی، گردهمایی عظیم همه اقشار و دستهجات مسلمان، فارغ از دلبستگیهای قومی و مذهبی، در مراسم درگذشت و تدفین و بزرگداشت مقام دکتر شریعتی را عاملی برای ایجاد وحدت بین اقوام، مذاهب و فرق مختلف در لبنان و در مقابل دشمن مشترک دانست.
البته رژیم شاه هم ساکت ننشست و با تمام توان، توطئه علیه امام موسی صدر و مجلس اعلای شیعیان لبنان را آغاز کرد، توطئهای که نهایتاً با هماهنگی سازمانهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل به ربوده شدن و شهادت امام موسی صدر توسط مزدوران لیبیایی منجر شد.
باری، علاوه بر مراسم بزرگداشت مرحوم شریعتی در دمشق، در شهرهای گوناگون اروپا، آمریکا، شبهقاره هند و کشورهای خاورمیانه نیز به مناسبت هفتمین و چهلمین روز رحلت دکتر شریعتی مراسم گستردهای برگزار شد که بر انسجام و وحدت دانشجویان مسلمان خارج از کشور و نیروهای مردمی در مبارزاتشان علیه رژیم ستمشاهی تأثیر بهسزایی گذاشت.
شماره 23 نشریه اسلام؛ مکتب مبارز نیز به مناسبت اربعین درگذشت دکتر شریعتی، تحت نام ویژهنامه شریعتی با چهارده عنوان مقاله و در 214 صفحه در اواخر تیر سال 1356 منتشر شد. مرحوم استاد محمدتقی شریعتی نیز پیامی خطاب به دانشجویان ایرانی مقیم خارج از کشور صادر نمود که در مراسم مختلف اربعین رحلت دکتر شریعتی، این پیام قرائت میشد.[1] استاد محمدتقی شریعتی در پیام خود ضمن تشریح نقش آگاهیبخش دکتر شریعتی که موجب بیداری نسل جوان شد و استقامت او در مقابل ناهنجاریها و نامردمیهایی که به او تحمیل شد، دانشجویان مسلمان را به پیروی از راه حقضرت امام حسین(ع) و پیام حضرت زینب(س) فراخوانده و از تلاشهایشان در بزرگداشت مرحوم دکتر شریعتی تشکر کرده بود.
- نواب مطلق، محمدمهدی، در جستجوی آرمانها: از تولد تا پایان دوران سفارت (1326 ـ 1362)، ج 1، انتشارات کویر، چ اول و دوم، 1400، ص 234 - 239.
تعداد بازدید: 19