نهضت امام خمینی

شاه مریخی در احاطه هاله دهقان‌دوستی!


01 آبان 1404


رادیو پیک ایران در اول آبان 1341 گزارشی به شرح زیر منتشر کرد:

«هم‌وطنان عزیز، محمدرضا شاه ضمن سخنرانی خود در سنندج گفت اطلاعات و گزارش‌هایی‌که نسبت به وضعیت ملکی و زراعتی از این صفحات به ما می‌رسید این بود که عده معدودی همیشه دارای املاک وسیعی بودند و حتی پایشان به این دهات نمی‌رسید و باعث خرابی این دهات و دشواری زندگی دهقانان شده بودند. باز بنا به اطلاعی که ما داشتیم رعیت در اینجا برای مالک کار می‌کرد و زمین متعلق به خودش نبود و زندگی‌اش سخت بود. از گفته‌های شاه درست این‌طور برمی‌آید که گویی ذات همایونی تا پریروز در کره مریخ زندگی می‌کرده و فقط پریروز با کشتی کیهانی از آن عالم علیا به این توده غبرا[1] نزول اجلال فرموده و هنوز قدم بر خاک نگذاشته وزیر با تدبیر کشاورزی به او اطلاع داده است که وضع دهقانان کردستان اسف‌بار است و باید به دادشان رسید. شاه هم قبل از آنکه خاک راه را از چهره بردارد یکسره به سنندج فرار کرده تا اسناد مالکیت را بین دهقانان تقسیم کند. ... از گفته‌های شاه نباید تعجب کرد شاه هر وقت بخواهد کار دیگری را به خود نسبت دهد از این حرف‌ها زیاد می‌زند، مثلاً می‌گوید من مبتکر اصلاح ارضی هستم و از ده‌ها سال پیش به اصلاح ارضی اندیشیده‌ام، ولی وقتی که بخواهد مسئولیت بدکرداری‌ها را از گردن خود دور کند، خود را به‌کلی به بی‌اطلاعی می‌زند و چنین نشان می‌دهد که گویا او تا همین اواخر نمی‌دانسته که دهقانان ایرانی بی‌زمین هستند و برای دیگران کار می‌کنند و نصف سال گرسنه و 12 ماه سال لخت و پا برهنه هستند. ...

ولی این صحنه‌سازی‌های شاه هرگز نمی‌تواند مردم ایران را فریب دهد. در همین منطقه سنندج ده‌ها و بلکه صدها سال است که چند خانواده فئودال... خون ده‌ها هزار دهقان زحمتکش را می‌مکند. دربار شاه همیشه پشتیبان این فئودال‌ها بوده است. مگر رضا شاه و محمدرضا شاه افراد مرتجع این خانواده‌های فئودالی را به نام وکیل بر مردم کردستان تحمیل نکردند؟ آنها را به مقام استانداری، فرمانداری و وزارت برنگزیدند؟ ... تقریبا 10 سال پیش ده‌ها هزار دهقان منطقه سنندج علیه ظلم و ستم همین عده معدود قیام کردند، مباشرها و کدخداها را از دهات راندند. از پرداختن بهره مالکانه سرباز زدند. ولی همین آقای محمدرضا شاه که حالا خود را به ساده‌لوحی زده، دستور داد تا به زور سرنیزه ژاندارمری و ارتش، قیام دهقانان منطقه سنندج را سرکوب کنند. این وضع تنها مخصوص سنندج نیست. در همه جای کشور شاه همیشه حامی و پشتیبان ملاکان بزرگ و فئودال‌ها بوده است. ... ولی حالا که جبر زمان دارد مشت آهنین خود را بر فرق رژیم قرون وسطایی محمدرضا شاه فرود می‌آورد[2]، شاه به این سو و آنسوی کشور مسافرت می‌کند و در هر جا به چند صد دهقان ایرانی زمین می‌فروشد... او با این حیله و نیرنگ‌ها می‌خواهد در اطراف رژیم ضد ملی کودتا، هاله دهقان‌دوستی به‌وجود آورد.

به فرض محال تصور کنید که محمدرضا شاه تا پریروز از وضع دهقانان بی‌اطلاع بوده و حالا در صدد چاره‌جویی این وضع برآمده است، ولی ‌ببینید این چاره‌جویی ملوکانه چیست؟ او مانند یک معامله‌گر معمولی، زمین را از مالک می‌خرد و به دهقان می‌فروشد. از دهقان پول زمین می‌گیرد و در جیب ملاک می‌ریزد....

دهقانان کشور ما باید به خوبی متوجه صحنه‌سازی‌ها و حیله‌بازی‌های هیأت حاکمه باشند. عقب‌نشینی طبقه حاکمه ایران در مقابل فشار جبر و زمان که به صورت اصلاحات نیم‌بند ارضی فعلی صورت می‌گیرد، گرچه عقب‌نشینی طبقه حاکمه است، ولی به هیچ‌وجه نمی‌تواند طبقه دهقان ایران را راضی سازد. این عقب‌نشینی که به حداقل انجام می‌گردید بدان منظور است که منافع طبقه حاکم به حداکثر محفوظ بماند و این درست عکس آن چیزی است که منافع جامعه ما و به‌ویژه منافع دهقانان ما ایجاب می‌کند. راه نجات دهقانان ایران فقط و فقط در تشکل اتحاد و مبارزه خود دهقانان است. باید متحد و متشکل شد و به طرز سنجیده و پی‌گیر در راه اصلاح ارضی واقعی مبارزه کرد.»[3]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. زمین

[2]. اشاره به این آموزه مارکسیسم که تاریخ روندی جبری دارد و به چند مقطع تقسیم می‌شود. مردمی که در یک مقطع تاریخی قرار دارند، محکوم به قوانین آن دوره تاریخی هستند و قوانین تاریخی هرچه را برای آن دوره خاص تاریخی اقتضا کند، همان واقع خواهد شد.

[3]. بولتن خبرگزارى پارس (محرمانه‌)، ش 177، ص 4.



 
تعداد بازدید: 11



آرشیو نهضت امام خمینی

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.