نهضت امام خمینی و اعتلای جایگاه روحانیت

ساواک در گزارشی به تاریخ 16 دی 1342 با موضوع "آیه‌اللّه خمینی" می‌نویسد: "آقای مصطفی فرزند آیه‌اللّه خمینی که چندی قبل به قم مسافرت نموده بود شب 15/10/42 مراجعت[1] و ضمن تعریف از اوضاع قم گفت مجالس فوق‌العاده زیادی به مناسبت تولد حضرت حجت از طرف طبقات مختلف مردم در قم ترتیب داده شده بود که در آن بیش از هر چیز توجه و علاقه مردم به مقام روحانیت و انجام دعا و ثنا به علما و پیشوایان دین به چشم می‌خورد و اضافه نمود مردم قم مخصوصاً طبقه علماء و طلاب که شنیده بودند ممکن است آقا آزاد شوند[2] با بی‌صبری چشم به راه ایشان بوده و هستند.

گندم کرم‌زده آمریکایی جایگزین گندم ایرانی!

روزنامه کیهان در شماره روز 15 دی‌ 1342 در گزارشی از جلسه علنی مجلس شورای ملی از قول یکی از نمایندگان - سیدفضل‌الله پروین، نماینده اراک – می‌نویسد: «گندم داخلی را نمی‌خرند و از آمریکا گندم کرم‌زده وارد می‌کنند. اینجا تذکر دادند نمی‌دانم ترتیب اثر داده شد یا خیر. اینکه عرض کردم گفته‌های پشت این تریبون خدای نخواسته لقلقه لسان نباشد و به آن ترتیب اثر داده شود برای همین است که نمی‌دانم اظهار آن آقا مورد توجه واقع شد برای هشتادهزار تن برنج یا خیر و برای هشتادهزار تن برنج فکری شد یا خیر؟ محصولات ما خریدار ندارد، ولی از اسپانیا نخود و از لبنان سیب وارد می‌کنند.

«در تلاش معاش»: چهره بی‌رتوش کشور شاهنشاهی

ساواک در گزارشی مورخ 12 دی 1341 درباره «برنامه تلویزیون» می‌نویسد: «فرستنده تلویزیون ایران[1] در برنامه (در تلاش معاش) شب شنبه 1 /10 /41 به مدیریت روح‌الله مبشر نامی، وضع‌زننده و ناراحت‌کننده یک نفر (نان‌رسان) را که با دست‌های زخمی و کثیف به خانه‌های مشترکین‌ نان می‌رساند نشان داده که فوق‌العاده زننده و منظور نشان‌دادن مراتب زیر بود:

مخالفت با ارسال تلگراف

حضرت امام عصر روز 1342/9/1، اینجانب را توسط آقای علوی املشی احضار کرد و فرمود می‌خواهم مطلبی را با شما در میان بگذارم؛ ولی حرام میکنم بر شما اگر در آن‌باره با کسی حرف بزنید. این جانب گفتم: سمعاً وطاعة. ایشان فرمودند: اعلامیه‌ای را نوشته‌ام و از شما می‌خواهم که آن را به تلگرافخانه ببرید و برای حاج سیدعلی‌اصغر خوبی به تهران مخابره کنید. حاج سیدعلی‌اصغر خویی یکی از علمای بزرگ و سرشناس تهران بود. من عرض کردم اجازه می‌فرمایید، یک نسخه از آن را بنویسم که اگر ما را بازداشت کردند، و اصل تلگراف از بین نرود، و اصل تلگراف را چاپ نماییم؟ امام فرمود: این کار را بکنید.

فیلم: چگونگی وضعیت تحصیلی محمدرضا پهلوی

رضاخان برای تربیت پسرش که قرار بود شاه ایران بشود تدابیر خاصی داشت. ازجمله اینکه در کاخ مدرسه‌ای ویژه برای او آماده کرد. حسین فردوست از دوستان دوران کودکی او بود. پس از آن او را برای ادامه تحصیل به سوئیس فرستادند، البته به دلیل رفتارهای متکبرانه‌اش مجبور شدند مدرسه او را تغییر دهند. ارنست پرون که ده سال از او بزرگتر بود و شخصیتی عجیب داشت یکی دیگر از دوستان صمیمی او بود.

«چرا از روحانیون در مجلسین نماینده نداریم؟»

ساواک در گزارشی مورخ 10 دی 1343 می‌نویسد: «در تاریخ 27 /9 /43 روز جمعه ساعت 9:00 برنامه هفتگی کانون بحث و انتقاد[1] شروع و قبل از رسمیت جلسه سئوالات هفته قبل که در روی ورقه‌ای یادداشت شده بود مطرح و آقای هاشمی‌نژاد[2] به این سئوالات جواب گفتند: الف - ... [س] چرا از روحانیون در مجلسین نماینده نداریم[؟] ... [ج] مملکت ما تا زمان مظفرالدین شاه قاجار استبدادی بود تا اینکه در زمان سلطنت این شاه عده‌ای استقلال‌طلب شاه وقت را مجبور نمودند که مشروطیت را توشیح کند.

دینِ دولتی: آنچه پهلوی می‌خواست

ساواک در گزارشی مورخ 7 دی 1342 می‌نویسد: «روز 1 /10 /42 ساعت 16 در مدرسه خان در سر درس آقای مجدالدین محلاتی[1] برای چند نفر از طلاب چنین اظهار می‌داشت: 1- شما باید افرادی باشید که برای دین و مملکت مفید و مثمر به ثمر واقع شوید و در کشمکش‌ها از هیچ عامل و مانعی نباید هراس داشته باشید. امروز روزیست که آب و خاک بیش از هر موقع احتیاج به فداکاری دارد. اگر کسی در خارج از کشور باشد می‌داند که چه اندازه اوضاع ایران آشفته و در هم می‌باشد.

سازوکارِ گسترشِ نهضت

ساواک در گزارشی به تاریخ 5 دی 1342 می‌نویسد: «از چند ماه قبل تاکنون اعلامیه پلى‌کپى شده‌اى در اصفهان به چشم مى‌خورد که بعضى از آنها اعلامیه‌هایی است که از تهران یا سایر شهرستان‎ها به اصفهان وارد شده و برخى نیز در خود اصفهان مینوت شده و به صورت پلى‌کپى منتشر مى‌گردید. این سازمان درصدد برآمده بود که هر چه زودتر تهیه‌کنندگان و محل پلى‌کپى را کشف و متصدیان مربوطه را تحت تعقیب قرار دهد. … مدارکى به دست آمد که آشکار مى‌ساخت این دسته داراى ماشین استنسیل بوده و در نشر اعلامیه‌هاى پلى‌کپى شده شرکت و فعالیت دارند.

با صدای بلند فریاد می‌زدند: پذیرایی! پذیرایی!

روز دوم فروردین سال 42 نامه‌هایی را از طرف آیت‌الله دستغیب به مقصد قم، تهران و مشهد بردم. وقتی به قم رسیدم دیروقت بود خیابان‌ها خلوت و تمام مسافرخانه‌ها بسته. سردرگم شده بودم، نمی‌دانستم چه کنم. آن موقع نه شام و نه خوراکی دیگری خورده بودم و نه محلی برای استراحت پیدا می‌شد، به پیرمردی که از خیابان عبور می‌کرد گفتم: چرا شهر خلوت است و در مسافرخانه‌ها را بسته‌اند، گفت: «مگر اهل این شهر نیستی؟» گفتم: «نه، مسافرم» گفت: «امروز کماندوها به مدرسه فیضیه هجوم بردند و طلاب را زدند و کشتند، حالا هم مسافرخانه‌ها از ترس درها را بسته‌اند»

نگرانی از اتحاد نجف و قم

ساواک در گزارشی به تاریخ 3 دی‌ماه 1342 می‌نویسد: «محترماً معروض می‌دارد آیت‌الله حاج میرزا عبدالله سعید تهرانی[1] معروف به چهلستونی قبلاً برای خروج از کشور تقاضای گذرنامه نموده و اداره کل نهم نظر این اداره کل را در این مورد خواستار شده بود. ولی طبق اطلاع نامبرده قبل از اظهارنظر ساواک به خارج از کشور مسافرت کرده است. آیت‌الله چهلستونی از جمله روحانیونی است که قبلاً تا حدودی با سیاست دولت‌ها سازش می‌کردند ولی در چندماه اخیر که اختلافاتی بین روحانیون افراطی و دولت به‌ وجود آمد، آنها هم یا بر اثر فشار مریدان و یا به‌ علل دیگر اقداماتی به نفع روحانیون و علیه دولت به‌ عمل آوردند.
...
54
...

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.