فیلم: حمایت روزنامه آیندگان از اسرائیل

داریوش همایون با تأسیس روزنامه آیندگان به دیدار مئیر عزری نماینده سیاسی رژیم صهیونیستی در ایران رفت. او با درخواست مالی از این رژیم متعهد شد درصورت حمایت، از منافع صهیونیستها در برابر اعراب حمایت خواهد کرد. اولین شماره این روزنامه در 5 آذر 1346 منتشر شد و از همان ابتدا به تعریف از اسرائیل و پیروزی آنان در برابر اعراب پرداخت.

تهدید و تطمیع و تدارک سرباز و ...

امام خمینی مجالس عزا و دسته‌جات عزاداری را اصلی‌ترین راه مقابله با حکومت‌هایی که کمر به نابودی اسلام و روحانیت بسته بودند دانسته، از آنها برای ایجاد وحدت میان گروه‌های پراکنده مردم علیه ظلمِ حاکم استفاده می‌کرد.[1] طلاب جوانی که در محضر وی درس می‌خواندند، به عنوان ناشرین تفکر اسلامی در سراسر کشور موظف بودند برای احیای ارزش‌های اسلامی در پرتو رهبری امام خمینی آمادگی عمومی ایجاد کنند. به این ترتیب حکومت پهلوی دیگر نمی‌توانست نسبت به ماه محرم بی‌تفاوت باشد و تصور کند مراسم ایام عاشورا به سوگواری و سینه‌زنی محدود خواهد شد.

ساواک، بیمناک از «موقعیت آیت‌الله خمینی در مجامع روحانی»

با آغاز نهضت روحانیت و در حالی که مواضع امام در قبال مسائل جاری کشور بیش از پیش مورد توجه مردم و روحانیون قرار می‌گرفت، دشمنی و خصومت پهلوی نیز نسبت به وی فزونی می‌یافت. مردمی که سال‌ها در انتظار رهبری واجد شرایط مبارزه با استعمار و استبداد بودند، گم شده خود را یافته با او بیعت و علمای سراسر کشور اعلامیه‌هایی در تأیید مرجعیت امام منتشر کردند. اقدام روحانیون ایران در خارج از کشور نیز بازتاب داشته، به سرعت مورد تأیید بسیاری از روحانیون و مبارزین قرار گرفت.[1]

اوضاع و احوال در سه فقره

در گزارشی به تاریخ 6 اردیبهشت 1343 «فتوکپی سه فقره رونوشت اطلاعیه مورخه 22 /1 /43 »[1] مأمورینِ ساواک به اطلاع ریاست ساواک می‌رسد. اطلاعیه‌های یادشده به شرح زیر است: «چندین نفر از زن و مرد آمده بودند منزل آقاى خمینى، نامه‏هاى زیادى به ایشان دادند. نوشته‏اند شوهرهاى ما مرده‏اند. جوانان ما کشته شدند. آقاى خمینى تکلیف ما چیست؟ سرپرست نداریم. آقاى خمینى خیلى گریه کرد و ناراحت شده، آنهایى که وضع خوبى داشته بودند، احتیاج به چیزى نداشتند، آقاى خمینى حواله داد هر خانواده‏اى مبلغ یک هزار تومان پول بدهند.

ماجرای رفراندوم لوایح شش‌گانه شاه

چند هفته بعد از لغو تصویبنامه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، در 19 دی‌ماه 1341 شاه اصول شش‌گانه خود را اعلام نمود. و به دنبال آن، دولت عَلَم اعلام کرد که در 6 بهمن همان سال لوایح شش‌گانه به رفراندوم گذارده خواهد شد. موضوع به آراء عمومی گذاردن لوایح شش‌گانه از نظر آقایان مراجع مبهم بود. حتی پیغام‌ها و توضیحاتی که مقامات دولتی برای توجیه رفراندوم ارائه نمودند، نتوانست از ابهام موضوع بکاهد.

ساواک و کابوس نوارها!

ساواک در گزارشی به تاریخ 2 اردیبهشت 1343 می‌نویسد: «اطلاع واصله حاکیست نوار سخنرانی آیت‌الله خمینی را که اخیراً در مسجد اعظم قم ایراد نموده[1] تکثیر و برای استماع و استفاده تبلیغاتی دستجات مخالف و هیئت‌های مذهبی و روحانیون به شهرستان‌ها ارسال نموده‌اند. دستور فرمایید به محض اطلاع از این جریان هر تعداد نواری که به منطقه استحفاظی آن ساواک رسیده جمع‌آوری و ضمن ارسال به مرکز چگونگی را سریعاً گزارش فرمایند.»[2]

ای کاش ملای اردبیلی در این دوره زنده بود...

ساواک فارس در گزارشی به تاریخ اول اردیبهشت 1342 می‌نویسد: «به‌طوری که استحضار دارند یک رشته فعالیت‌های ضد ملی از طرف اغلب روحانیون و مجامع مذهبی شهرستان‌های ایران من‌جمله فارس و شیراز صورت گرفته که با بررسی در وضع منطقه به این نتیجه رسیده که اکثر علمای شیراز تحت عنوان هماهنگی و همدردی با علمای سایر شهرستان‌ها مجالس تشکیل و روی منابر بر علیه اقدامات اخیر دولت مطالبی ایراد می‌نمودند. علمای مذکور با تحریک آقای سیدعبدالحسین دستغیب[1] که تا چندی قبل از روحانیون متقی و پرهیزگار بوده[!]

والعاقبه للمتقین

در 29 فروردین 1343 آیت‌الله سیدحسن طباطبایی قمی[1] پس از آزادی از زندان و بازگشت به مشهد، اعلامیه‌ای به شرح زیر صادر کرد: «برادران مسلمان ایران! فداکاری و احساسات پاکی که شما مردم غیور و مسلمان ایران در حمایت از اسلام و روحانیت در این مبارزه عمیق و پیگیر اخیر نشان داده‌اید شایسته کمال تقدیر و تشکر است. احساسات پرشور شما در این مدت بار دیگر روشن کرد که قدرت ایمان و روحانیت در این کشور اصیل‌ترین و عمیق‌ترین قدرتی است که هیچ نیرویی تاب مقابله با آن را ندارد.

قطع آب و برق به روی دانشجویان

در سال 1340 با باز شدن نسبی جو فعالیت‌های سیاسی، من نیز به طرفداری از نهضت ملی و کسانی که به دنبال استیفای حقوق ملت ایران در مسأله نفت بودند، فعالیت‌های خود را آغاز کردم. روزی به مناسبت تولد حضرت حجت(عج) مجلس باشکوهی در دانشگاه شیراز برگزار شد و من [دکتر سیدعلی شریعتمداری] در آنجا سخنرانی کردم. در حین سخنرانی یکی از دانشجویان خبر کشته شدن هشت دانشجو در دانشگاه تهران را آورد و من بلافاصله این عمل را به شدت محکوم کردم و آن روز دانشجویان نیز متحصن شدند و فردای آن روز من هم به جمع متحصنین پیوستم.

إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللَّهِ

در 28 فروردین 1342 آیت‌الله العظمی گلپایگانی به تلگرام جمعی از علمای کرمان[1] درباره فاجعه مدرسه فیضیه چنین پاسخ داد: «حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اصغر صالحی[2] تلگراف شریف آقایان علمای اعلام موجب تسلی خاطر و امتنان گردید. «انما اشکوا بَثی و حُزنی الی الله». خداوند متعال اسلام و مسلمین را نصرت فرماید و عظمت مقام شامخ روحانیت شیعه را در ظل حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه محفوظ بدارد. مستدعی است سلام و تشکر حقیر را خدمت حضرات حجج اسلام آقای نخعی و آقای شیخ الرئیسی و آقای مهرابی و آقای هوشمند و آقای مدنی دامت برکاتهم ابلاغ فرمایید.»[3]
...
72
...

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.