آیتالله سیدمحمود طالقانی عالم مبارز و مفسر برجسته قرآن کریم روز چهارم ربیعالاول 1329 ق در یکی از روستاهای طالقان دیده به جهان گشود. در سنین نوجوانی خواندن، نوشتن و مقدمات را نزد پدرش آیتالله سیدابوالحسن طالقانی فرارگفت و سپس برای فراگیری تحصیلات حوزوی رهسپار حوزه علمیه قم شد. نخست در مدرسه رضویه و سپس در مدرسه فیضیه ساکن شد و در آنجا از درس مدرسانی چون سیدمحمد حجت و سیدمحمدتقی خوانساری استفاده کرد. پس از آن به نجف اشرف رفت و در درس شیخ محمدحسین غروی و آقا ضیاءالدین عراقی حاضر شد و مدتی بعد به قم بازگشت.
وی پس از رسیدن به درجه اجتهاد، در 1318 ش به تهران آمد و در یکی از مساجد محله قناتآباد واقع در جنوب تهران، به تفسیر قرآن پرداخت. در همان زمان به جرم دفاع از یکی از زنان با حجاب توسط مأموران رضاشاه بازداشت شد و به شش ماه زندان محکوم گردید.
پس از سقوط و خروج رضاشاه از کشور در شهریور 1320، آزادیهای نسبی در جامعه پدید آمد و برگزاری مراسم و شعائر مذهبی آزاد شد.
آیتالله طالقانی از این فرصت استفاده کرد و برای جلب جوانان و دانشگاهیان و آشنا کردن آنها با معارف اسلامی «کانون اسلام» را در تهران تأسیس کرد که مورد استقبال فراوان دانشگاهیان قرارگرفت. به همت ایشان همچنین مجله «دانشآموز» ارکان کانون منتشر شد و ایشان در جلسات انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و «انجمن اسلامی مهندسین» که در همین سالها تشکیل شد، فعالانه شرکت کرد و به ایراد سخنرانیهای متعددی پرداخت.
آیتالله طالقانی در 1325 به نمایندگی از سوی «اتحادیه مسلمین» و «روحانیت تهران» به آذربایجان اعزام شد تا هم سربازان را به فداکاری در راه تمامیت ارضی کشور تشویق کند و هم تأمین امنیت مردم را به هنگام عملکرد ارتش در آذربایجان، فراهم آورد.
او از جنبش ملی شدن صنعت نفت و آیتالله کاشانی حمایت کرد. در انتخابات دوره هفدهم مجلس نیز از سوی مردم انتخاب شد ولی چون دولت، انتخابات برخی حوزهها را ابطال کرد، وی نتوانست به مجلس راه یابد. پس از آنکه از یکسو میان آیتالله کاشانی و دکتر مصدق اختلاف و شکایت روزافزون ایجاد شد و از سوی دیگر میان فدائیان اسلام با مصدق فاصله افتاد، آیتالله طالقانی با دیدار و گفتگو با آیتالله کاشانی و فدائیان اسلام کوشید تا این اختلافات را برطرف کند اما در این راه توفیقی به دست نیاورد. روابط میان آیتالله طالقانی و فدائیان اسلام با وجود برخی اختلافنظرها و انتقادهای آیتالله طالقانی تا پایان حسنه بود، چنانکه پس از کودتای 28 مرداد و پیش از دستگیری فدائیان، آنها مدتی در منزل آیتالله طالقانی مخفی بودند و به همین دلیل او نیز دستگیر و مدتی زندانی شد. پس از کودتا برخی آزادیخواهان به منظور تداوم نهضت ملی سازمان مخفی «نهضت مقاومت ملی» را تشکیل دادند که آیتالله طالقانی از جمله آنان بود.
آیتالله طالقانی در 1336 متعاقب حمله ساواک به مراکز نهضت ملی در شهرهای مختلف کشور بازداشت شد و مدت یک سال در زندان ماند. وی در جشن نیمه شعبان سال 1339، با سخنرانی خود تظاهرات سیاسی آرامی را پدید آورد که به درگیری با مأموران ساواک انجامید. در جریان این درگیری، وی و جمع زیادی از مردم بازداشت شدند اما کمی بعد، آزاد گردیدند. آیتالله طالقانی سپس مسجد هدایت را در تهران به عنوان کانون فعالیت خود برگزید. او در آن مسجد نماز جماعت برپا میکرد و تفسیر قرآن میگفت. برداشتهای علمی او از قرآن مورد پسند قشر تحصیلکرده مذهبی قرارگرفت. از اینرو مسجد هدایت به تدریج به کانون مذهبی سیاسی دانشگاهیان و روشنفکران مذهبی تبدیل شد. به همین دلیل بارها مسجد هدایت تعطیل و سخنرانان آن بازداشت شدند.
به دنبال آزادیهای نسبی سالهای 41 ـ 1339 گروهها و جمعیتهای سیاسی بار دیگر به فعالیت پرداختند. در 1339 آیتالله طالقانی به همراه گروهی از فعالان مذهبی در تشکیلات جبهه ملی دوم، دست به مبارزات سیاسی زد. اما چون تشکیلات جبهه ملی را مناسب اهداف و روش مذهبی خود نیافت از آن دوری گزید و در برپایی «جمعیت نهضت آزادی ایران» مشارکت جست.
پس از اعلام رفراندوم انقلاب سفید از سوی شاه در اواخر دی 1341 آیتالله طالقانی همصدا با امام خمینی آن را محکوم کرد و برخلاف قانون اساسی دانست. از اینرو بار دیگر دستگیر و بیش از چهار ماه زندانی شد. او پیش از فرارسیدن محرم سال 1342 آزاد شد. به دستور امام خمینی، وعاظ و هیئتهای مذهبی در ایام عزاداری دهه اول محرم مکلف شدند تا جنایات رژیم شاه را در حمله به مدرسه فیضیه، دستگیری و زندانی کردن مبارزان و اهداف شاه از راهاندازی انقلاب سفید را برملا کنند. آیتالله طالقانی نیز به پیروی از دستور امام، به مدت 10 شب سخنرانیهای افشاگرانهای نمود و پس از پایان عاشورا چون احتمال دستگیری خود را میدید، به لواسانات در حومه تهران رفت.
بعد از واقعه 15 خرداد 42 که در پی دستگیری امام به وقوع پیوست، و به کشته و مجروح شدن صدها نفر در تهران، قم و ورامین انجامید، نهضت آزادی اعلامیه شدیداللحنی با عنوان «دیکتاتور خون میریزد» در سراسر ایران منتشر کرد و در آن دستگیری و بازداشت امام و سرکوب و کشتار مردم را به شدت محکوم کرد. رژیم شاه که آیتالله طالقانی را مسبب اصلی صدور این اعلامیه میدانست. او را در 22 خرداد آن سال دستگیر نمود و در 3 مهر همان سال در دادگاه نظامی محاکمه و به 10 سال زندان محکوم کرد. وی زندان قصر (بازداشتگاه خود) را به دانشگاه زندانیان سیاسی تبدیل نمود و کلاسهای تفسیر قرآن و نهجالبلاغه و تاریخ اسلام دایر کرد که بازتاب و تأثیر آن حتی به بیرون از زندان نیز کشیده شد. علاوه بر آن در زندان اقامه نماز جماعت مینمود و در فعالیتهای مشترک زندانیان سیاسی شرکت میکرد. ایشان در زمان فراغت نیز به تألیف و تصنیف میپرداخت که تفسیر پرتوی از قرآن محصول همین سالهاست. سرانجام در 1346 رژیم پهلوی براثر فشار افکار عمومی و واکنشهای بینالمللی او را آزاد کرد.
یکی از آرمانهای آیتالله طالقانی اتحاد ملی اسلامی بود. از همینرو وی در کنفرانسهای وحدت اسلامی شرکت میکرد و از تأسیس دارالتقریب مذاهب اسلامی که توسط آیتالله بروجردی و علمای الازهر مصر با هدف ایجاد ارتباط و تفاهم و همدلی میان پیروان ادیان الهی شکل گرفت به گرمی استقبال نمود. وی از خطراتی که جهان اسلام را تهدید میکرد، نگران بود و وجود اسرائیل را در رأس این خطرات میدانست.
آیتاله طالقانی در خطبه نماز عید فطر 1348 به مسأله فلسطین پرداخت و ضمن آگاه کردن مردم، از آنان خواست فطریههایشان را برای کمک به مبارزین مسلمان بدهند و خود نیز چنین کرد.
آیتالله طالقانی در 1349 در مجلس ختم آیتالله سعیدی که در زندان به شهادت رسید، شرکت کرد و متعاقباً از سوی مأموران امنیتی دستگیر ولی پس از دو روز آزاد شد. در مهر همان سال به مناسبت درگذشت جمال عبدالناصر رهبر ملی مصر، مجلس ختمی در مسجد هدایت برگزار کرد که این اقدام، سبب محاصره منزل وی و ممنوع شدن رفت و آمد به داخل آن شد.
وی متعاقباً بازداشت و پس از محاکمه در دادگاه نظامی به سه سال تبعید به زابل محکوم گردید. فعالیتهای روشنگرانه ایشان در زابل سبب تغییر تبعیدگاه وی به «بافت» شد و سرانجام پس از یک سال و نیم تبعید، در سال 1352 به تهران بازگردانده شد. وی از آن پس، از اقامه نماز جماعت و ایراد سخنرانی منع شد. دو سال بعد به دلیل ارتباط و همکاری با سازمان مجاهدین خلق بار دیگر دستگیر شد و مورد شکنجههای روحی و جسمی قرارگرفت. اینبار پس از دو سال بازداشت، محاکمه و به 10 سال زندان محکوم شد. او مدت سه سال را در سختترین شرائط در سلول گذراند و با وجود ضعف جسمانی و فشارهای طاقتفرسای روحی حاضر به نرمش در برابر حکومت شاه نشد.
با اوجگیری انقلاب اسلامی، شاه برای فرونشاندن خشم مردم زندانیان سیاسی را به تدریج آزاد کرد. آیتالله طالقانی نیز در روز 8 آبان 1357 زندان را ترک گفت. منزل وی از این لحظه تا آمدن امام خمینی به تهران از جمله پایگاههای اصلی انقلاب بود.
آیتالله طالقانی در آستانه پیروزی انقلاب با حکم امام خمینی به عضویت شورای انقلاب درآمد. پس از پیروزی نیز ایشان از سوی امام خمینی به عنوان نخستین امام جمعه تهران منصوب شد. وی شش نماز جمعه در دانشگاه تهران و یک نماز عید فطر اقامه کرد. آخرین نماز جمعه ایشان روز 16 شهریور 1358 در بهشت زهرا و بر سر قطعه شهدای 17 شهریور 57 بود.
از نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب سازمان مجاهدین خلق برای ایجاد شکاف میان مردم و رهبری، کوشید با دستیازی به برخی گلایههای آیتالله طالقانی از بینظمیهای پدید آمده در بعد از انقلاب، ایشان را به عنوان رهبر نیروهای مخالف در برابر امام خمینی قرار دهد.
در پاسخ به این تلاش آیتالله طالقانی، روز 30 فروردین 1358 پس از دیدار با امام خمینی طی سخنرانی خود در مدرسه فیضیه گفت:
«... آنهائی که اندیشه تفرقهافکنی دارند و میخواهند آگاهانه یا ناآگاهانه سوءاستفاده کنند باید خاطرشان جمع باشد که ما تا وقتی زنده هستیم ممکن نیست بین ما که اصول مکتبمان را قرآن و سنت مشخص کرده تفرقه بیندازند.
هدفهای ما مشخص است. این مخلص نسبت به رهبری امام بارها نظر دادهام و رهبری قاطع ایشان را برای خود پذیرفتهام و همیشه سعی کردهام که مشی خود را از مشی این شخصیت بزرگ و افتخار قرن و اسلام خارج نسازم...»
آیتالله طالقانی در جای دیگری به طور واضحتر، سازمان مجاهدین خلق را مورد انتقاد قرار داد و گفت:
«... چه این جوجه کمونیستهای داخل خودمان، چه آنهائی که یک مشت جوان احساساتی هستند، خیال میکنند قیّم همه مردمند... من خودم را برای دفاع از اینها داشتم فدا میکردم. حتی در مقابل بعضی از تنگنظریها، اندکبینها مرا متهم میکردند. حتی خود رهبر به من فرمود: شما چرا مسامحه میکنید در برابر اینها؟...»
آیتالله طالقانی پس از آن بارها بر تبعیت خود از امام خمینی تأکید کرد.
وی در اولین انتخابات کشور که به منظور بررسی پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برگزار شد، نماینده اول مردم تهران در مجلس خبرگان گردید.
آیتالله سیدمحمود طالقانی سرانجام در روز دوشنبه 19 شهریور 1358 در تهران براثر سکته قلبی درگذشت.
به مناسبت رحلت ایشان از سوی دولت یک روز تعطیل عمومی و در سراسر کشور سه روز عزای ملی اعلام شد. علاوه بر این در سالهای بعد نام آیتالله طالقانی زینتبخش بسیاری از اماکن عمومی، خیابانها، پارکها و مجامع عامالمنفعه گردید.
در پی رحلت آیتالله طالقانی، از سوی امام خمینی پیامی انتشار یافت. در این پیام آمده بود:
«... آقای طالقانی یک عمر در جهاد و روشنگری و ارشاد گذراند. او شخصیتی بود که از جسمی به جسمی و از رنجی به رنج دیگر در رفت و آمد بود و هیچگاه در جهاد بزرگ خود سستی و سردی نداشت... او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود. زبان گویای او چون شمشیر مالک اشتر برنده بود و کوبنده مرگ او زودرس بود و عمر او پربرکت...»
از ایشان آثار متعددی برجای مانده که مهمترین آنها عبارتند از:
پرتوی از قرآن، پرتوی از نهجالبلاغه، آینده بشریت از نظر مکتب ما، اسلام و مالکیت، امام علی بن ابیطالب (ترجمه)، به سوی خدا میرویم، آزادی و استبداد، مرجعیت و فتوا، خطبههای نماز جمعه، آیه حجاب، درسی از قرآن، روزها و خطابهها، مقدمهای بر انجیل برنابا، توضیح و تعلیقه بر کتاب تنبیه الاّ له و تنزیه الملّه و...
ماخذ: دایرهالمعارف انقلاب اسلامی ، جلد سوم، تهران، حوزه هنری، در دست انتشار
تعداد بازدید: 3813