زهرا رنجبر کرمانی
28 ارديبهشت 1402
ساواک در گزارشی به تاریخ 28 اردیبهشت 1342 مینویسد:
«یک برگ اعلامیه پاسخ آیتالله گلپایگانی به تلگراف آیتالله حکیم وسیله مأمورین به دست آمده است.»[1]
متن پاسخ آیتالله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی به تلگرام آیتالله العظمی حکیم[2] مورخ 28 فروردین 1342 به این شرح است:
«بسم اللّه الرحمن الرحیم حضرت آیتالله آقای حکیم دامت برکاته،
تلگراف شریف زیارت و حسن تأیید و حمایت حضرت عالی موجب تسلی خاطر و مزید تشکر گردید. چنانچه همدردی و پشتیبانی سایر علمای اعلام و آیات عظام آن حوزه مقدسه و کلیه طبقات محترم عتبات عالیات مخصوصاً نجف اشرف و کربلای معلی از خواستههای مسلمین ایران باعث کمال امتنان است. این اتحاد و همکاری بسیار ذیقیمت و مغتنم و سبب نیل به اهداف عالیه اسلام و انجاح[3] مقاصد مسلمین و تأمین حقوق آنهاست. از خداوند متعال ادامه این وحدت کلمه را خواستاریم. ملت مسلمان ایران نیز در حوادث اخیره با وجود محدودیتهای فعلی با تعطیل بازار و اقدامات دیگر، وفاداری و عقیده محکم خود را به اصول اسلام و قرآن مجید اظهار و اعلام کردند که مقرراتی که با موازین شرعیه و نظرات علماء و مراجع مخالف باشد مورد قبول و تأیید آنها نیست. اکنون علاوه بر اینکه احکام مسلّمه دین و قرآن مورد حمله واقع شده؛ در تعقیب فاجعه مدرسه فیضیه و اهانت به مقدسات اسلامی برای متفرق کردن طلاب و برچیدن بساط حوزههای علمیه و روحانیت، به اسم نظام وظیفه طلابی که دارای کارت تحصیلی هستند با وضع بسیار موهنی در قم و شهرستانها دستگیر و به سربازخانهها اعزام میشوند و متأسفانه وزارت فرهنگ که باید مدافع حقوق طلاب و دانشجویان باشد، کارتهای تحصیلی طلاب را ناگهان در وسط سال تحصیلی از اعتبار ساقط و عملاً رضایت خود را به تعطیل حوزههای علمی ایران و مرکز بزرگ علوم اسلامی اعلام کرد. اگر چنین مرکز علمی و تربیتی در هر یک از ممالک حتی غیر مسلمان بود، هرگونه امکانات را برای تشویق و توسعه آن فراهم مینمودند. خدمات حوزه علمیه قم به عالم دیانت و علم مخصوصاً علوم اسلامی قابل احصاء نیست و از بزرگترین افتخارات برای مملکت ایران همین است که حوزه علمیه قم که به علم و روحانیت شهرت جهانی دارد در آن مستقر است و اینک برای ارضای اجانب باید تعطیل شود و به جای تشویق به جرم آنکه برخلاف احکام الهیه فتوی نمیدهد و از راه حق برای خشنودی مخلوق منحرف نشده و تسلیم ارباب قدرت نمیگردد، مناظری اسفناک مانند منظره حادثه مدرسه فیضیه باید مشاهده نماید «فأنا للّه و انا الیه راجعون».
راجع به مهاجرت اگر چه به تقبیل آن اعتاب[4] عالیه کمال اشتیاق دارم و توقف در ایران با انواع مصائب و صدمات مواجه است، ولیکن علاوه بر آنکه هجرت علماء باعث اضطراب عموم و متعقب عواقب وخیم است، موجب انحلال حوزههای علمیه خصوصاً حوزه علمیه قم است که در بقای وضع اسلامی و استقلال مملکت مدخلیت تام دارد. چون اقداماتی بر ضد دین و برای محو آثار دیانت و معارف عالیه اسلام و حقوق و آزادی مسلمین میشود که وسیله منحصره نجات اسلام و مسلمانان از مفاسد آن که منجمله سقوط کشور اسلامی در دامان اجانب است، به حسب ظاهر مجاهده و اقدامات حوزههای علمیه است و اگر مسامحه شود عواقب سوء آن غیر قابل جبران است. هجرت علماء تا مدافعه از دین و قرآن و احکام شرع ممکن است، فرار از زحف[5] و سبب استیلای دشمنان اسلام است. از خداوند متعال توفیق عمل به تکالیف شرعیه را در حمایت از دین و رعایت حقوق مسلمین مسألت نموده و معاضدت[6] آیات و مراجع و جمیع مسلمانان را در این مجاهدت دینی انتظار داریم. اگر مصادر امور خطرات حوادث واقع شده و علاقه روحانیت را به رفاه عامه و امنیت کشور و ترقی مملکت درک کنند و به ابطال تصمیمات ضد دین و رفع اختلاف مبادرت نمایند، امید است تشنجات موجود مرتفع و استقلال و حیثیات مملکت شیعه در ظل توجهات حضرت ولیعصر ارواحنا فداه محفوظ بماند و اگر خدای نخواسته این اوضاع ناگوار ادامه یابد چه بسا که موجب توجه تکالیف بیشتری بشود. در خاتمه مزید برکات عالیه و نصرت مسلمین را مسئلت و در عتبه مقدسه علویه علیه اصلاه والسلام ملتمس دعا هستیم.»[7]
پینوشتها:
[1]. آیتالله العظمی حاج سیدمحمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1385، ص 44.
[2]. در پی یورش مأموران پهلوی به مدرسه فیضیه، آیتالله حکیم از مراجع تراز اول نجف اشرف در 14 فروردین 1342 تلگرافی به شرح زیر به 32 نفر از علمای ایران ارسال کرد:
«حوادث مؤلمه پیدرپی و فجایع محزنه به ساحت علماء اعلام و روحانیت قم، قلوب مؤمنین را جریحهدار و موجب تأثر شدید اینجانب گردیده است. (و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون). امید است حضرات علماء دسته جمعی مهاجرت به عتبات عالیه بنمایند تا بتوانم رأی خود را درباره دولت صادر نمایم.» (اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، تهران؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، ص 84).
[3]. برآمدن حاجت.
[4]. آستانه.
[5]. دور شدن از اصل.
[6]. یاری دادن.
[7]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، ص 89 – 91.
تعداد بازدید: 585