12 خرداد 1404
رادیو صدای ملی ایران[1] در 12 خرداد 1341 مطلبی به شرح زیر منتشر کرد:
«هممیهنان عزیز، در کشور ما در میان ایادیِ دربار هستند کسانی که آلوده به تبهکاری میباشند ولی از انسانیت و بشردوستی و وجدان دم میزنند، کسانی که دشمن خونیِ آزادی و مشروطیت هستند ولی به زبان، خود هواخواه قانون اساسی و دموکراسی جلوه میدهند. هستند کسانی که رژیم خفقانآور شاه را سجده میکنند، از اعمال تبهکارانه دربار دفاع مینمایند و مأمور وفادار دستگاههای دژخیمی شاه هستند ولی در عین حال به دروغ فریاد عدالتخواهی بر میآورند و برای آزادی ملتها گریبان چاک میکنند. ...
سازمان امنیت شاه، پلیس شاه، رکن دوم ستاد ارتش و دستگاههای جهنمی دیگر، همان روش گردانندگان دادگاههای تفتیش عقاید قرون وسطی را به صورت وحشیانهتری امروز اعمال میکنند و عوامل بیشخصیت آنها در مطبوعات، با تردستی بر روی آن جنایات سرپوش میگذارند و قیافه کریه دربار را آرایش میدهند. مسعودی[2] به خاطر دوشیزه یهودی که در قرون وسطی از طرف دادگاه تفتیش عقاید محکوم به مرگ شده، ریاکارانه اشک تمساح میریزد و حال آنکه تاریخ 9 ساله رژیم کودتا[3] سراسر توأم با جنایات هولناک و آدمکشیهای شکنجههای رعشهآور و ضد بشری است. در دوره 9 ساله رژیم کودتا هزاران نفر از هممیهنان ما به دست مأمورین سازمان امنیت سر به نیست و مفقودالاثر شدند و نعش برخی از آنها در شهر کرج و یا در دخمههای شهر ری پیدا گردید... دهها تن پس از تحمل شکنجههای طاقتفرسا تیرباران گردیدند و دهها تن در زیر شکنجهها و زجرهای وحشیانه عمال شاه جان سپردند. اکنون همان جنایات هولناک قرون وسطی به وضعی شدیدتر در شکنجهگاههای درباری تکرار میگردد.
استفاده از شلاق سیمی و دستبند قپانی و سوزانیدن بدن از شکنجههای عادی و اولیه سازمان امنیت و دستگاه پلیس شاه است. ...
اگر وحشیان قرون وسطی یک دوشیزه یهودی را زنده زنده سوزانیدند، تبهکاران ددمنش درباری در همین چند سال پیش در چند قدمی آرامگاه سعدی و حافظ این صحنه رعشهآور را تکرار نمودند. مگر به دستور مستقیم اشرف خواهر شاه نبود که کریمپور شیرازی روزنامهنگار میهنپرست را پس از زجرهای جانفرسا زندهزنده سوزاندند[4] و ننگی بر ننگهای ابدی خود افزودند؟ مسعودی و امثال او که به خاطر قربانیهای قرون وسطی از خود انساندوستی نشان میدهند، چرا در آن [زمان] یک کلمه در خصوص جنایات شرمآور دربار ننوشتند؟ این مزدوران درباری که هر روز از ادعانامههای مظلومان قرون وسطی علیه بیدادگران آن فریاد میکنند، چرا از ادعانامه نیروهای ملی که به دست دکتر مصدق، دکتر فاطمی و دیگر میهنپرستان تنظیم شده و ماهیت رژیم خونآشام شاه در آن فاش گردیده سخن به میان نمیآورند؟ ...»[5]
پینوشتها:
[1]. پخش برنامههای «رادیو صدای ملی ایران» یا رادیو باکو از سال 1338 و از باکو مرکز جمهوری آذربایجان شوروی آغاز شد. شوروی برای مقابله با نفوذ آمریکا و کشورهای غربی در ایران، بودجه کلانی صرف تبلیغات میکرد که بخشی از آن برای راهاندازی و اداره این رادیو هزینه میشد. رادیو صدای ملی ایران رخدادهای داخل ایران را هماهنگ با اهداف و سیاستهای شوروی به اطلاع فارسیزبانان میرساند. (گودرزیانی، احد، روز شمار 15 خرداد، ج 4، تهران، سوره مهر، 1389، ص 305 و 306)
[2]. منظور عباس مسعودی روزنامهنگار، سناتور و صاحب امتیاز روزنامه اطلاعات است.
[3]. منظور از کودتای 28 مرداد 1332 به این سو است.
[4]. امیرمختار کریمپور، مشهور به کریمپور شیرازی، روزنامهنگار، فعال سیاسی و مدیر و مؤسس روزنامه رادیکال و انتقادی «شورش» بود که در جریان ملیشدن صنعت نفت مطالب انتقادی تندی علیه شاه و خانواده او، مخصوصاً اشرف پهلوی منتشر میکرد. با سقوط دولت مصدق پس از کودتاى 28 مرداد 1332 گروه کثیرى از روزنامهنگاران از جمله کریمپور شیرازی بازداشت و شکنجه شدند. اگرچه کریمپور چند ماه قبل از کودتا بازداشت شده بود، پس از آن شکنجههای زیادی را متحمل شد. گفته میشود در شب چهارشنبهسوری سال 1332ش. درباریان، جشنی در لشکر دو زرهی برپا و کریمپور را آغشته به نفت کردند و آتش زدند، سپس او را به سلولش برگرداندند و بعد از یک شب تحمل درد طاقتفرسا، او را درحالی که دیگر امیدی به زنده ماندنش نبود به بیمارستان ارتش منتقل کردند. در آنجا تمام توان خود را در گلو جمع کرد و چند بار فریاد زد: «والاحضرت اشرف مرا کشت.» (اکبری، سارا، «روزنامهنگاری که هیزم بزم درباریان شد»، پژوهشکده تاریخ معاصر، www.iichs.ir/fa/news، 30 بهمن 1403).
[5]. بولتن خبرگزارى پارس (محرمانه)، ش 60، ص 13.
تعداد بازدید: 54