الهام رجایی
12 خرداد 1396
بعد از رحلت آیتالله العظمی بروجردی، تقابل حکومت پهلوی با مخالفان علنی شد. بهطوری که حکومت تصمیم گرفت مرکزیت روحانیت شیعه را از ایران به عراق منتقل کند. در شیراز نیز به واقعه مزبور در جلسه انجمن اسلامی دانشجویان شیراز واکنش نشان داده شد.(1)
بعد از مطرح شدن مصوبه انجمنهای ایالتی و ولایتی هم اقدامات متعددی از سوی امام خمینی(ره) برای آگاهی مردم انجام گرفت که در اینباره حجتالاسلام والمسلمین سید علیاصغر احمدی خمینی نقل کرده است: «سه چهار اقدام مهم از سوی امام انجام گرفت؛ یکی تدریس، دیگری سخنرانی در منزل و یا در مسجد و مورد دیگر نامههایی بود که برای علما و روحانیون شهرهای مختلف فرستاده میشد که در مساجد و یا در منازل علمای شهرها میان مردم پخش میشد.» همچنین وی درباره چگونگی رساندن اعلامیهها و یا نوارهای سخنرانی امام به علمای شهرهای دیگر میگوید: «بسیاری از اعلامیهها را میدادیم به افرادی که از شهرهای مختلف میشناختیم. اینان افرادی بودند که به منزل امام میآمدند و از آنها اطمینان داشتیم که به شهرهایشان میبرند و پخش میکنند.»(2)
بنابراین اطلاعیههای امام از سوی آیتالله ربانی شیرازی به شیراز ارسال شد.(3) در شیراز بلافاصله جمعی در مسجد جامع عتیق تشکیل شد و علمایی چون آیتالله شیخ بهاءالدین محلاتی(4) ، آیتالله سید عبدالحسین دستغیب(5) ، آیتالله سید محمود علوی، آیتالله محمود شریعت، آیتالله سید محمد امام، آیتالله سید حسین یزدی، آیتالله شیخ محمدرضا حدائق و آیتالله باقر آیتاللهی در آن حضور داشتند.(6)
همچنین در یکی از جلساتی که در مسجد جامع شیراز برگزار شده بود، روحانیان قطعنامه شدیداللحنی را علیه اقدامات حکومت پهلوی صادر کردند؛ قطعنامه مزبور را که آیتالله محلاتی تهیه کرده بود، توسط آیتالله دستغیب در مسجد جامع شیراز بر روی منبر قرائت شد.(7)
همزمان با حرکت روحانیان شیراز، عشایر فارس نیز شورش کردند، این امر منجر به هراس حکومت شد. از اینرو در آذر 1341 اسدالله علم، نخستوزیر وقت و سرلشکر پاکروان، رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) برای بررسی اوضاع بحرانی فارس، راهی شیراز شدند. پاکروان در جلسهای درخواستهایی از آیتالله محلاتی کرد،(8) اما آیتالله محلاتی همگی را به شدت رد کرد.(9) به علاوه عکسهای امام خمینی(ره) نیز به همت آیتالله دستغیب منتشر و به دست مردم رسید.(10)
در آستانه نوروز 1342، امام خمینی(ره) اعلامیهای صادر و نوروز آن سال را عزای عمومی اعلام کردند. آیتالله دستغیب نیز ترتیب چاپ و توزیع اعلامیهها را در سطح شهر داد.(11) در روز دوم فروردین 1342 مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضه قم حمله کرده و تعداد زیادی از طلاب و روحانیان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. بعد از واقعه مدرسه فیضیه، علما و روحانیون شیراز در یک اقدام هماهنگ با روحانیون تهران، قم، مشهد و اصفهان، اعتصاب و از رفتن به مساجد خودداری کردند.(12) آیتالله محلاتی نیز به همراه 24 نفر از علمای فارس در تاریخ 30 فروردین 1342 طی اعلامیهای حمایت خود را از امام خمینی(ره) و سایر مراجع قم اعلام کردند.(13) آیتالله دستغیب هم دو پیشنهاد را مطرح کرد: اول اینکه از مردم خواسته شد تا به روحانیون در هر کجا که مشاهده کردند احترام بگذارند. دوم در وقت اذان، مردم در هر جایی که هستند بانگ اذان سر دهند.(14)
مجالس متعدد دیگری در منازل علمایی از جمله آیتالله محلاتی، آیتالله دستغیب، آیتالله محمود شریعت، آیتالله سید محمود علوی، سید حسین یزدی، سید محمد باقر آیتاللهی(حاج عالم) برگزار شده و درباره مسائل روز مباحثه و مذاکره صورت میگرفت.(15) در شبهای جمعه نیز مجالس سخنرانی در مسجد جامع شهر برگزار میشد که آیتالله دستغیب سخنران اصلی این مجالس بود.(16) متن سخنرانیهای وی بر روی نوار کاست ضبط و به وسیله فردی به نام سید محمدحسین هاشمی به قم برده و در آنجا تکثیر و به سایر نقاط کشور ارسال میشد.(17)
پس از قیام 15 خرداد، سخنرانیهای پرحرارت و ضد حکومت پهلوی و در تأیید خواستههای امام خمینی(ره) شدت یافت. در این مدت آیتالله دستغیب به دعوت فردی به نام سید احمد سبحانی(معروف به گود عربانی) در مسجد گنج حضور یافت و سخنرانی پرشوری علیه اقدام حکومت مبنی بر دستگیری امام ایراد کرد. همچنین روحانیونی نظیر شیخ عبدالنبی انصاری و حجتالاسلام سید منیرالدین حسینی نیز سخنرانیهای تندی داشتند.(18)
بهطور کلی موج مخالفتها علیه اقدامات حکومت پهلوی با آغاز ماه محرم و با توجه به رهنمودهای امام گستردهتر شده بود، تا اینکه شب عاشورا مراسم گستردهای در مسجد نو واقع در مقابل حرم شاهچراغ برگزار شد و حجتالاسلام مجدالدین مصباحی و سپس آیتالله دستغیب به منبر رفتند و علیه حکومت سخنرانی تندی را ایراد کردند.(19) همچنین آیتالله محلاتی نیز در مجلسی که در منزل خود ترتیب داده بود، طی سخنانی، بدون هیچگونه واهمهای مردم را به قیام مسلحانه علیه حکومت دعوت کرد.(20)
همانطور که پیداست، آیتالله دستغیب با سخنرانیهایش در تهییج مردم به شدت تأثیرگذار بود تا جایی که در آستانه ماه محرم سال 1342 ساواک فارس سخنان وی را تحریکآمیز دانست و درخواست کرد تا در مقابل او به دو طریق واکنش نشان داده شود: 1- دستگیری غافلگیرانه و اعزام وی به تهران. 2- اجرای تظاهرات توسط نیروهای وابسته به حکومت و جلوگیری از اقدامات آیتالله. اما سرلشکر پاکروان رئیس ساواک، با این تصمیم مخالفت کرد.(21) پاکروان در این مدت سه بار به شیراز رفت و ضمن ملاقات با آیتالله محلاتی سعی کرد تا از وی استفاده نماید، ولی نتیجهای نگرفت.(22)
پس از سخنرانی امام خمینی(ره) در عصر عاشورا و دستگیری ایشان از سوی مأموران حکومت پهلوی در سحرگاه 15 خرداد 1342، خبر این دستگیری، به گوش همگان از جمله علمای شیراز رسید. بعد از اعلام اخباری مربوط به قیام مردم تهران، آیتالله محلاتی اعلام کرد که روز 16 خرداد در شیراز تعطیل عمومی است و از همگان دعوت کرد تا در مسجد نو اجتماع کنند.(23)
مأموران حکومت برای جلوگیری از اینگونه اقدامات از یک سو پیامهایی را به علما و روحانیون ارسال کردند و در آن متذکر شدند که در صورت عدم حمایت هر یک از آنها از امام خمینی(ره)، مورد توجه ویژه مقامات حکومتی قرار خواهند گرفت. همچنین در کمیسیونی که در ساواک شیراز تشکیل شد و تا ساعاتی از شب نیز ادامه یافت، تصمیم گرفته شد که به منظور جلوگیری از اقدامات مخالفان، عدهای از علما و روحانیون تأثیرگذار و سرشناس شهر دستگیر شوند. بنابراین فرمان دستگیری آیتالله بهاءالدین محلاتی، فرزند وی حجتالاسلام مجدالدین محلاتی، آیتالله دستغیب، سید هاشم دستغیب، مجدالدین مصباحی و جلالالدین آیتاللهزاده صادر شد.(24) خبر این تصمیم حکومت پهلوی، به بیرون درز کرد و بر خشم مردم افزود.(25)
در مقابل اینگونه اقدامات، و دستگیری امام در سحرگاه 15 خرداد، حجتالاسلام مصباحی در شب 15 خرداد 1342 در مسجد نو به منبر رفت و ضمن اعلام خبر دستگیری امام، خبر تعطیلی بازارها و مغازهها از سوی آیتالله محلاتی در روز 16 خرداد 1342 را داد و از مردم دعوت کرد تا در روز بعد برای شنیدن سخنان آیتالله محلاتی در مسجد نو حضور یابند. وی همچنین خبر دستگیری احتمالی خود و سایر علما را نیز مطرح کرد.(26) وی پس از اتمام سخنرانی، در راه منزل بازداشت شد. از آنجایی که دستگیری علما پیشبینی شده بود، عدهای از مردم در آن شب در منزل آیتالله محلاتی و آیتالله دستغیب جمع شده بودند تا مانع از دستگیری آنها شوند، به همین دلیل مأموران حکومت پهلوی در نیمه شب دست به اقدام زدند. بعد از دستگیری آیتالله محلاتی، فرزند وی حجتالاسلام مجدالدین محلاتی و جلالالدین آیتاللهزاده نیز دستگیر و با جیپ راهی فرودگاه شدند.(27) آنها را با هواپیمای ارتشی به تهران آورده و در فرودگاه قلعه مرغی پیاده میکنند و مأموران حکومت آنها را به شهربانی برده و بلافاصله راهی زندان قزل قلعه میکنند که همگی چهارده روز در سلولهای انفرادی زندانی بودند.(28)
مردم شهر به دلیل نگرانی برای جان آیتالله دستغیب، مقابل منزل وی و مسجد گنج اجتماع کرده(29) و حتی برخی با خود چوب و چماق آورده بودند تا در صورت هرگونه حمله از سوی حکومت پهلوی از خود دفاع کنند.(30) در نیمههای شب عدهای از کماندوها وارد محله شده و با تکبیرهای مردم مواجه شدند که در نهایت منجر به درگیری شد. در همین حین مأموران حکومت خود را به در منزل آیتالله دستغیب رساندند و بعد از شکستن در، وارد منزل شدند. اما وی در این فرصت از منزل خود به منزل یکی از همسایگان به نام علی اکبر سبحانی منتقل شد.(31) ولی مأموران شروع به ضرب و شتم شدید مردم و فرزند آیتالله، سید هاشم دستغیب کردند.(32) افرادی که با مأموران درگیر شده بودند، از جمله محمد سودبخش و محمدرضا ابوالاحراری و علی حسینی به شدت مجروح شدند.(33)
در صبح 16 خرداد با هدایت آقایان ولدان و رضازاده عدهای از مردم در مسجد جامع عتیق جمع شدند و اجتماع عظیمی شکل گرفت.(34) تظاهرکنندگان از سوی خیابان احمدی و سهراه احمدی حرکت کردند. افراد ناشناسی در بین جمعیت نفوذ کرده و به تخریب اماکن و اموال عمومی پرداختند. در اثر تیراندازی، بلورفروش جنب حرم مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد. با ادامه تیراندازیها خلیل سربی، خواهرزاده آیتالله دستغیب که در سنین نوجوانی بود به شهادت رسید. مردم پیکر وی را بر دوش خود به حرکت درآوردند.(35) با ادامه درگیریها، در اثر تیراندازی، نوجوان 14 سالهای نیز به نام اسدالله پروا به شهادت رسید.(36) با وجود اینکه چندین نفر در جریان قیام مردم شیراز در روز 16 خرداد به شهادت رسیدند، در گزارش ساواک مرکز تعداد شهدای شیراز در این روز فقط یک نفر آمده است.(37)
پس از سرکوب مردم و برقراری آرامش تعدادی از مبارزان شیراز دستگیر شدند که از جمله آنها حیدرعلی نجابت، سید حسین ساجدی، شیخ علی موحد، آیتالله محمود شریعت، صمد فرارویی، محمود پیمان، عباس کریمی، هرمز ممیزی، حسین نیرومندی و محمد باقر نسابه بودند. همچنین آیتالله دستغیب که به مدت دو روز در منزل علیاکبر سبحانی اقامت داشت، خود را به مأموران ساواک معرفی کرد. وی بازداشت و توسط یکی از مأموران ساواک با یک فروند هواپیمای داکوتا در تاریخ 17 خرداد 1342 به تهران منتقل(38) و از آنجا به پادگان عشرت آباد برده شد و به جمع سایر دستگیرشدگان پیوست.(39) دستگیر شدگان به مدت 13 روز در انفرادی بهسر بردند. در این مدت تنها به آیتالله احمد خوانساری از علمای تهران اجازه ملاقات با آنها داده شد و بعد از این مدت وارد بند عمومی شدند.(40) طبق گزارشهای منتشر شده در جراید رسمی، تعداد دستگیرشدگان شهر شیراز، در واقعه 16 خرداد، 145 نفر بودند که مدام بر تعدادشان نیز افزوده میشد. همچنین محرکان اصلی وقایع این روز این شهر را دوازده نفر اعلام کردند که از بین آنها، هشت نفر دستگیر و طی روزهای بعد بقیه آنها نیز بازداشت شدند؛ از جمله آنها حاج سید حسین ساجدی از وعاظ مشهور شیراز بود.(41)
حجتالاسلام سید علی اصغر دستغیب در مدرسه آقا باباخان مشغول تدریس بود که سه نفر دیگر از جوانان مبارز به نامهای دقت، حمیری و سید علی طاهری وارد شده و خبر دستگیری برخی از روحانیون و مبارزان و یورش به منزل آقای رمضانی را دادند و درخواست کردند که اعلامیهای به عنوان اعتراض به اعمال حکومت پهلوی نوشته شود. این اعلامیه توسط حجتالاسلام دستغیب تهیه، تکثیر و سپس در شیراز توزیع شد. این اقدام منجر به دستگیری عاملان آن از جمله آقای دقت شد که وی را در حین بازجویی تحت شکنجههای شدید قرار دادند. حجتالاسلام دستغیب نیز در مدرسه آقا باباخان توسط مأموران ساواک دستگیر و با اتومبیل به زندان عادلآباد برده شد. در آنجا حجتالاسلام دستغیب و دقت به شدت شکنجه شدند.(42)
در این برهه خشونت علیه مخالفان حکومت پهلوی به صورت علنی و شدید بود، بهطوری که یکی از دانشجویان مسلمان دانشگاه شیراز به نام سید رضا دیباج که اهل همدان بود زیر شکنجه به شهادت رسید و در محوطه زندان عادلآباد نیز مدفون شد.(43)
▪
شهر شیراز از دیرباز از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بوده است و مردم این دیار نیز در مواقع خاص تاریخی همواره حضور فعالی داشتند. به فاصله اندکی پس از آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) در آغاز دهه 1340، روحانیون سرشناس شیراز از جمله آیتالله دستغیب و آیتالله محلاتی توانستند در آگاهی مردم منطقه تأثیر زیادی داشته باشند. به علاوه روحانیان دیگری نیز تحت تأثیر آنها، بر منابر، سخنرانیهای ضد رژیم را ادامه دادند.
در نهایت به دنبال قیام خونین 15 خرداد، مردم شیراز در تظاهراتهای متعدد شرکت کردند. در روز بعد قیام نیز، تظاهرات مردمی، از سوی مأموران حکومت به خاک و خون کشیده شد؛ به طوری که تعدادی از مبارزان شهر به شهادت رسیدند و برخی نیز دستگیر شدند. همچنین به همراه تصمیم حکومت پهلوی مبنی بر دستگیری و در نهایت تبعید علما از شهرهای مختلف به تهران، روحانیان سرشناس شیراز نیز دستگیر و راهی زندانهای تهران شدند. با این وجود پس از آزادی به دیار خود بازگشتند، ولی از این پس تا پیروزی انقلاب اسلامی، این عده به شدت تحت کنترل و سختگیریهای شدید از سوی ساواک و مأموران حکومت بودند. با تمام این قضایا انقلابیون شیراز دست از مبارزه بر نداشتند و همواره در جریان مبارزه حضور فعالی داشتند.
اقتدای مردم مومن و انقلابی شیراز به آیتالله شیخ بهاءالدین محلاتی
1-نصیری طیبی، منصور، انقلاب اسلامی در شیراز، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1393، صص 389-390
2- مصاحبه با حجتالاسلام و المسلمین سید علی اصغر احمدی خمینی، آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، آذر ماه 1370
3- انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 390
4- آیتالله شیخ بهاء الدین محلاتی فرزند آقا شیخ جعفر در آذر 1275 در شهر نجف متولد شد. در خردسالی خانوادهاش نجف را به قصد شیراز ترک کردند. بعدها در سال 1340ق. با خانم صدیقه محلاتی دختر آیتالله آقا میرزا ابوالفضل محلاتی ازدواج و به همراه همسرش برای ادامه تحصیل دوباره عازم نجف شد. در آنجا از محضر اساتیدی چون آیتالله آقا ضیاءالدین عراقی، آیتالله شیخ محمد حسین نائینی غروی و آیتالله آقا سید ابوالحسن اصفهانی بهره برد و از سوی دو تن از بزرگان حوزه نجف یعنی آیتالله ضیاءالدین عراقی و آیتالله شیخ محمد کاظم شیرازی نیز اجازه اجتهاد یافت.
کمی بعد آیتالله محلاتی به شیراز بازگشت و در آن دیار منشأ مبارزات و فعالیتهای مبارزاتی علیه حکومت پهلوی شد. با آغاز قیام امام خمینی(ره)، وی در تمام منطقه فارس و میان عشایر مسلح آن منطقه از نفوذ زیادی برخوردار بود و با بیانات، فتواها و اعلامیههای خود مردم را در جریان امور سیاسی قرار میداد. طی سالیان بعد نیز در تمامی مراحل مبارزه علیه حکومت پهلوی جزو رهبران استان فارس بود. وی سرانجام در سوم مرداد 1360، از دنیا رفت. (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب چهل و چهارم، آیتالله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی، ج 1، مقدمه، صص ده تا پنجاهو پنج)
5- شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب در شب عاشواری سال 1292ش در شیراز در یک خانواده روحانی متولد شد. پس از خواندن دروس سطح در حوزه علمیه، امامت نماز جماعت مسجد باقرخان را عهدهدار و در سال 1314 برای ادامه تحصیل راهی نجف شد. وی در آنجا از محضر اساتیدی چون آیتالله حاج شیخ کاظم شیرازی، آیتالله حاج سید ابوالحسن موسوی اصفهانی و آیتالله حاج سید میرزا آقا بهره برد و در سن 24 سالگی به درجه اجتهاد رسید.
آیتالله دستغیب پس از اتمام تحصیل به شیراز بازگشت و در مسجد جامع عتیق به اقامه نماز جماعت پرداخت. در دهه چهل همزمان با آغاز نهضت امام خمینی(ره)، وی نیز به جرگه مبارزان پیوست و در حرکت مردم استان فارس علیه حکومت پهلوی نقش بسیار مهمی داشت. آیتالله دستغیب با سخنرانیهای پرشور خود به شدت به حکومت میتاخت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز هیچگاه از حرکت باز نایستاد و اداره مدارس علمیه قوام، هاشمیه و آستانه را که سالها بود توسط حکومت پهلوی خالی از طلبه شده بود، در دست گرفت. همچنین مدارس و مساجد متعددی توسط وی ساخته شدند که از جمله آنها میتوان به مدرسه حکیم، مسجد الرضا(ع)، مسجد المهدی(عج)، مسجد فرج آلرسول(ص)، مسجد امام حسین(ع) و مسجد روحالله اشاره کرد. به علاوه هزاران متر زمین نیز در اختیار نیازمندان قرار داد که در این زمینه میتوان به مجتمع علیابنابیطالب(ع)، شهرک شهید دستغیب و مجتمع خاتمالانبیا(ص) اشاره کرد. وی در نهایت در صبح روز جمعه 20 آذر 1360 توسط منافقین به شهادت رسید. (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب دهم، نفس مطمئنه؛ شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب، پیشین، صص بیست و یکم تا بیست و ششم)
6- انقلاب اسلامی در شیراز ، پیشین، ص 19
7- یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، کتاب 44، ج1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1390، صص هجده و نوزده
8- خاطرات 15خرداد شیراز، دفتر اول، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، 1373، ص 47
9- همان
10- خاطرات حجتالاسلام سید علی اصغر دستغیب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1378، صص 11-12
11- همان، ص 12
12- انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 390
13- یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب دهم، نفس مطمئنه، شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص 32
14- خاطرات حجتالاسلام سید علی اصغر دستغیب، پیشین، صص 13-14
15- انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 394
16- همان
17- یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب دهم، پیشین، ص 66
18- خاطرات حجتالاسلام سید علی اصغر دستغیب، پیشین، صص 14-15
19- یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب دهم، نفس مطمئنه، شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب، پیشین، صص 111-112
20- انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، صص 396-397
21- همان، ص 395
22- یاران امام به روایت اسناد ساواک، آیتالله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص نوزده
23- دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ دوم، ج 3 و 4، ص 383
24- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 3، زندان، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی ، 1378، ص 78
25- روحانی، حمید، نهضت امام خمینی(ره)، ج 1، تهران، نشر عروج، 1356، ص 562
26- یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب دهم، نفس مطمئنه، شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب، پیشین، ص 118
27- انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، صص 398-399
28- علی دوانی، پیشین، ص 283
29- خاطرات 15 خرداد شیراز، دفتر اول، به اهتمام جلیل عرفان منش، تهران، سوره مهر، 1388، صص 15-16
30- همان، صص 60-61
31- همان، دفتر دوم، ص 207
32- همان، دفتر اول، صص 61-62
33- انقلاب اسلامی در شیراز، پیشین، ص 400
34- همان، ص 401
35- همان، صص 401-402
36- همان، صص 402-403
37- همان، صص 404
38- همان، صص 401-402
39- همان، صص 404-405
40- خاطرات 15 خرداد شیراز، دفتر اول، پیشین، صص 63-64
41- روزنامه اطلاعات، یکشنبه 19 خرداد 1342، شماره 11109، ص 14
42- خاطرات حجتالاسلام سید علی اصغر دستغیب، پیشین، صص 21-24
43- همان، ص 25
تعداد بازدید: 3563