احمد ساجدی
15 بهمن 1400
درباره اینکه رضاشاه که بود و در تاریخ ایران چه کرد، تاکنون کتابها و مقالات متعددی منتشر شده و هر نویسنده به فراخور نوع فکر و گرایش خود دیدگاههای خویش را در این خصوص مطرح کرده است. برخی نویسندگان او را بانی تأسیس ارتش نوین ایران، وطنپرستی که یاغیها را سرکوب کرد، کشور را از تجزیه نجات داد، زنان را از قید و بند حجاب رهانید، و... میدانند. بعضی نیز او را عامل کشتار ناراضیان، سارق داراییهای کشور و ضبط آنها به نام خود در بانکهای اروپایی، غاصب املاک مردم و تغییر اسناد آنها به نام خود و... معرفی کردهاند. اما همه نویسندگان با هر گرایشی اعتراف دارند که رضاخان برکشیده یک کودتایی انگلیسی بود. او در موضوع کشف حجاب که تعرض به حریم خصوصی افراد جامعه محسوب میشود، جنایات زیادی مرتکب گردید. همه میدانند که حتی شخصیتهایی که نقش مؤثری در اقتدار پایههای حکومت دیکتاتوری وی داشتهاند نیز در فهرست اعدامیان وی بودند. همه میدانند رضاشاه نیمی از بودجه سالانه کشور را صرف توسعه و تجهیز ارتش ایران کرد، وی با همین ارتش کمترین مقاومتی در برابر هجوم ویرانگر قوای بیگانه نکرد و اجازه داد ظرف چند روز خاک ایران به اشغال آنان درآید.
واقعیت این است که برخی مؤلفهها و مختصات، به هیچروی قابل تغییر نیستند و تفاوت گرایشهای سیاسی، قادر به پنهان ساختن یا تحریف آنها نمیباشند. معالوصف شناسایی چهره واقعی رضاخان نیاز به مطالعه آثار نویسندگانی دارد که به دور از حب و بغضهای سیاسی به بررسی شخصیت و عملکرد وی بپردازند.
یکی از آثار مستندی که با همین رویکرد به رشته تحریر درآمده کتابی است به عنوان «رضانام تا رضاخان». اگرچه این کتاب به بررسی رویدادهای زندگی رضاخان از بدو تولد تا به قدرت رسیدن وی پرداخته و اشارهای به مقطع حکومت وی بر ایران (اسفند ۱۳۰۰ تا شهریور ۱۳۲۰) ندارد اما مطالعه همین مقطع ۴۳ ساله (۲۴ اسفند ۱۲۵۶ تا ۳ اسفند ۱۲۹۹) به خوبی میتواند چهره رضاخان و دلیل سرمایهگذاری گسترده انگلیسیها برای به قدرت رساندن وی را بنمایاند. این مقطع به روشنی به ما میفهماند که چرا انگلیسیها ابتدا در مسیر تخریب جنبش مشروطیت و منحرف ساختن آن کوشیدند و سپس رضاخان را بر ویرانههای آن نهضت ملی بر مسند قدرت نشاندند.
اهمیت شناخت شخصیت رضاخان در مقطع قبل از کودتای وی، به ویژه از این جهت مهم است که در سالهای اخیر بعضی جریانهای سیاسی داخل و خارج کشور تلاش کردند تا از وی چهره یک «ناجی» را بسازند. آنها در راه رسیدن به این هدف به صورت گسترده توان فضای مجازی را نیز به کار گرفتند. این کوشش در شرایطی صورت میگیرد که هیچ شناختی در میان نسل جوان راجع به اینکه رضاخان که بود، از کجا آمد، ویژگیهایش چه بود که نظر بیگانگان را برای سرمایهگذاری روی وی جلب کرد، وجود ندارد. فراموش نکنیم در تمام طول دوره حکومت پهلوی نیز کمترین اطلاعات واقعی درباره شخصیت اصلی رضاخان منتشر نشده بود و جز ستایش و تمجید، چیزی از وی در رسانههای آن زمان دیده نمیشد.
در دوران حکومتهای پهلوی اول و دوم، باب بسیاری از مباحث تاریخنگاری معاصر ایران به روی پژوهشگران بسته بود. انتشار تحقیقات تاریخی در اکثر زمینهها مجاز شمرده نمیشد و حاکمیت مطلق سانسور، فضایی برای پژوهشهای گسترده حتی در زمینه مسائل اقتصادی جامعه باقی نمیگذاشت. پس از پیروزی انقلاب اگر چه کارهایی با ارزش برای آگاه ساختن افکار عمومی جامعه نسبت به آنچه که در خلال ۵۷ سال سلطنت سلسله پهلوی جریان داشت صورت گرفت، ولی کم نبوده و نیستند نویسندگان مغرض و مورخان تحریفگر که تلاش دارند تا اسرار آن مقطع از تاریخ معاصر، و ماهیت بسیاری از شخصیتها و رجال آن دوران را مکتوم نگاه دارند تا از ذهن تاریخ زدوده شود. از اینرو بسیاری از آنچه که به عنوان آثار تحقیقی و پژوهش تاریخی درباره اشخاص و تحولات آن زمان در داخل و خارج از کشور منتشر شده، ناقص یا غیرواقعی است.
در همین رابطه در مقدمه کتاب «رضانام تا رضاخان» میخوانیم: «از خطا و خیانت غربزدگان عصر مشروطه و رضاخان شگفتانگیزتر، تلاش شبانهروزی و هیاهوی فراوان این روزگار در فضای مجازی و در سایه سنگین ابرهای سیاه اغفال و اغوا، از سوی برخی قلم به دستهایی است که بیسند ادعا میکنند و نامعتبر مینویسند و از سر لجاجت سعی دارند رضاشاه را قهرمان ملی جا بزنند.»
کتاب «رضانام تا رضاخان» سطر به سطر، مستند به اسناد و منابع معتبر تاریخی است و هیچ کجا در آن ادعای بدون مأخذ و دلیل نمیتوان یافت. این کتاب با استفاده از ترجمه صدها سند انگلیسی و روسی و مراجعه به نشریات و روزنامههای عصر پهلوی اول و همچنین مکتوبات و مطبوعات اواخر دوران قاجار تهیه و تنظیم شده است. با مطالعه این کتاب میتوان به روشنی ریشههای استبداد رضاخانی را شناخت.
نویسنده کتاب، در معرفی مقطعی که در این اثر مورد بررسی قرار گرفته، چنین مینویسد:
«کوشیدهام زندگینامه رضاشاه پهلوی و در این بُرِش رضاخان را با نگاه به سه دایره متحدالمرکز؛ انگلیس، قزاقخانه، و رضا، بنویسم. دایره اول با شعاع بزرگتر، دولت انگلیس است. انگلیس، پیروز جنگ جهانگیر برای استقرار نفوذ و تأمین منافع سیاسی اقتصادی خود در شمال آفریقا و غرب آسیا به تناسب شرایط هر کشور سیاستی پیش گرفت. این شرایط در ایران با جلوگیری از نفوذ کمونیسم همراه گردید و تعریف دیگری پیدا کرد. دایره دوم با شعاع بزرگ، قزاقخانه، محل کار رضاخان است. وی از ۱۲ سالگی وارد این سازمان نظامی شد و در فراز و فرود آن نقش پذیرفت و در مقاطعی نقش آفرید. قزاقخانه محل توجه دولت انگلیس برای پیاده کردن راهبرد اصلیاش در ایران، تأسیس قشون متحدالشکل بود. دایره سوم با شعاع کوچک، رضا نام، و دو دهه بعد، رضاخان است. او از اندک شمار قزاقانی بود که خود را در معرض دگرگونیهای قزاقخانه قرار داد و با امواجی که به دیواره آن میخورد همراه شد. اگر زندگی رضاشاه پهلوی به سه دوره اصلی: الف - تولد تا کودتای ۱۲۹۹، ب - کودتا تا پادشاهی، پ - پادشاهی تا سقوط، بخشپذیر باشد، این کتاب شامل دوره اول یعنی ۱۲۵۶ش. تا ۱۲۹۹ش است.»
مطالعه این اثر مستند به ویژه برای نسل جوان امروز که در میان منابع منتشره درباره شکلگیری ریشههای شخصیت رضاخان، علت حمایت بیگانگان از او و کارنامه سلسله پهلوی تلاش میکند و درصدد یافتن حقیقت ماجراست، بسیار آگاهیبخش و روشنگر خواهد بود.
کتاب «رضانام تا رضاخان» به قلم هدایتالله بهبودی در 274 صفحه تهیه و تنظیم شده که فرازهای مهم زندگی وی از تولد تا وقوع کودتای 1299 را در بیش از 60 سرفصل در بر میگیرد. در این کتاب در سال 1399 توسط مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ و منتشر شده است. همچنین 40 صفحه به ارائه عکسها و تصاویر شخصیتهای داخلی و خارجی مطرح در کتاب اختصاص یافته است.
تعداد بازدید: 2264