رحیم روحبخش
04 خرداد 1401
«اطلاعات واصله از منابع مختلف حاکی است، وضع عزاداری در سال جاری [محرم 1342ش] در تهران بسیار بیسابقه بود و در دستجات و مجالس روضهخوانی تعداد زیادی جمعیت شرکت میکرد که شاید در ده سال اخیر بیسابقه بود... [در این مجالس] به دولت و هیئت حاکمه حمله میشد و عکس خمینی و اعلامیه او که خطاب به وعاظ صادر کرده بود... در میان مردم منتشر میشد، وعاظی که شدید حمله میکردند، عبارتاند از: فلسفی، محلاتی، حجازی، شیرازی، اعتمادزاده شیخ جعفر خندق آبادی، شیخ باقر نهاوندی که اینها سردسته و بقیه تا حدودی حمله میکردند...»[1]
گزارش فوق به اندازه کافی، گویای ابعاد و زوایای مختلف اهمیت سیاسی محرم سال 42 ش است. بدون تردید واکاوی قیام 15 خرداد، بدون بررسی نقش مجالس و محافل مذهبی دهه اول محرم، ناقص خواهد بود. از آنجا که امام و سایر مراجع در تداوم نهضت، فرصت پاسخگویی به تهاجم مأموران به مدرسه فیضیه و هتک مرجعیت را به «زمان پرشنونده» ماه محرم موکول کرده بودند، چنین بهنظر میرسد که با اتخاذ تدابیر و تصمیماتی، درصدد برآمدند در سه مرحله به شرح ذیل، برنامههای خود را عملیاتی نمایند:
الفـ برنامهریزی قبل از محرم، ب ـ زمینه سازی در هفته نخست محرم، جـ ضربه نهایی در روزهای تاسوعا و عاشورا.
الف ـ برنامهریزی قبل از محرم
عمده این برنامهها را میتوان به شرح ذیل بیان کرد: اعزام طلاب به شهرها، جلب حمایت وعاظ و هیئتها و مقابله با تدابیر امنیتی ساواک.
1ـ اعزام طلاب به شهرستانها: ویژگی منحصر به فرد تجمعات سوگواری دهه اول محرم، همواره ظرفیت و قابلیت بهرهبرداری سیاسی برای پیامرسانی آموزههای نهضت حسینی را به رهبران مذهبی در طول تاریخ دارا بوده است. یکی از این مقاطع تاریخی، محرم سال 42 شمسی بود، که امام بهعنوان رهبری نهضت با تمهیداتی در صدد آگاهی بخشیدن و بسیج تودههای مذهبی برآمد. بهطوری که ساواک نیز بیست روز قبل از محرم از این برنامه اطلاع یافت[2] و علیرغم بهکارگیری تمام توان و ظرفیت خود، نتوانست مانعی در مقابل آن ایجاد کند. بدین منظور قریب ده روز قبل از آغاز محرم، کلاسهای حوزه تعطیل شد تا طلاب بهتدریج خود را برای اعزام به شهرها و روستاهای کشور آماده شوند. در میان مراجع، امام خمینی و آیت الله شریعتمداری در آستانه عزیمت طلاب به آنان سفارش نمودند: «در منابر ترس نداشته باشید و بگویید دولت و شاه بیدین هستند و میخواهند قرآن را از بین ببرند، دیگر تقیه نکنید.»[3] از آن پس گستره جغرافیای وسیع کشور در سیطره تبلیغات سیاسی مبلغان مذهبی اعزامی از حوزهها قرار گرفت که مدتها کارشناسان ساواک را با چالش بزرگی مواجه کرد: «یا بایستی قبل از رسیدن محرم تصمیم قاطعی درباره خمینی و شریعتمداری گرفته شود یا اینکه اصولاً منابر آزاد باشد و هر حرفی زده شد از طرف مأموران اقدامی به عمل نیاید. زیرا دستگیری وعاظ موجب جنجال جدیدی خواهد شد که ضرر آن در مقابل عملی که انجام میشود قابل مقایسه نیست و وعاظ بهرهبرداری شدیدی از آن خواهند کرد.»[4]
این چنین بود که محرم سال 42 به جدیترین عرصه چالش میان حکومت و روحانیت تبدیل شد. منبر، رسانهای سنتی در تقابل با تمام رسانههای مدرن رسمی، قد علم کرد که از آن میتوان به «انقلاب منبر» تعبیر کرد. البته ایفای این نقش برای طلاب نیز خالی از خطر نبود. ممنوعالمنبر کردن وعاظ، دستگیری و بیسرپرست ماندن خانوادهها، خطر بهاییان و... اما امام با قاطعیت، طلاب را از این موانع برحذر میداشت: «هر موقع از منبر شما جلوگیری شد، برای من پیغام بدهید تا من به مردم دستوراتی بدهم که چه باید بکنند».[5] گزارشی از ساواک حاکی است که آیت الله شریعتمداری در یک مرحله 35 طلبه را به آذربایجان گسیل داشت[6] در گزارش دیگر نیز به هماهنگیهای بهعمل آمده با آیات و علمای متنفذ شهرهای مشهد (آیتالله قمی)، رشت (آیت الله ضیاء بری)، کرمان (آیت الله صالحی)، بروجرد (آیتالله علی محمد بروجردی)، همدان (آیت الله ملاعلی معصومی همدانی) برای حمایت از طلاب اعزامی در ایام محرم اشاره شده است.[7] در این مسیر امام همچنین به یکی از وعاظ تهران با اشاره به اینکه «شما آقایان در تهران، نکات تاریک کارهای ظلمه را در منبرها تبلیغ کنید» خاطرنشان نمود: «تصمیم دارم [در ماه محرم] مکاتیبی برای اهل منبر و وعاظ خوزستان، شیراز، لرستان، تبریز و یزد بنویسم و متکلمینی هم بفرستم.»[8] بر این اساس ایشان پیامهایی برای علمای شهرهای: بستان آباد، رشت، همدان، کرمان و بازاریان تهران ارسال کردند.[9]
اما مهمترین پیام ایشان که بازتاب فراوانی یافت، خطاب «به عموم حضرات مبلغین محترم و خطبای معظم و عموم هیئات محترم و عزاداران سید مظلومان» ارسال گردید. امام در این پیام با اشاره به اقدام دولت جهت: «گرفتن التزام و تعهد از مبلغین محترم و سران هیئات عزاداری که از مظالم دم نزنند و دستگاه جبار را به خودسری واگذارند» خاطرنشان نمود، این التزامات نه تنها ارزش قانونی ندارد بلکه التزام گیرندگان مجرم و قابل تعقیب هستند. سپس در ادامه در خطاب به مبلغین با اشاره به اینکه: «خطر امروز بر اسلام، کمتر از خطر بنیامیه نیست. دستگاه جبار با تمام قوا با اسرائیل و عمال آنها (فرقه ضاله و مضلّه) همراهی میکند» توصیه کردند: «خطر اسرائیل و عمال آن را به مردم تذکر دهید. در نوحههای سینهزنی از مصیبتهای وارده بر اسلام و مراکز فقه و دیانت و انصار شریعت یادآور شوید... سکوت در این ایام، تأیید دستگاه جبار است...»[10]
یکی از طلاب در خاطراتش نقل میکند که امام در آن ایام، هر روز تعدادی نامه برای علمای شهرستانها میفرستاد: «نگارش آنها را از سر شب آغاز میکرد و تا هنگام نماز شب، تعدادی ازآنها را آماده میکرد.»[11] یکی از وعاظ نیز از مأموریتش به قزوین از سوی امام و برنامههای تبلیغی خود در آن ماه سخن گفته است.[12]
گزارشهای ساواک حاکی از تکثیر و توزیع اعلامیه امام در تهران،[13] قم و کرمان[14] میباشد. کارشناسان ساواک با برجسته کردن جملهای از اعلامیه امام خطاب به وعاظ که: «اگر سکوت کنید، با اسلام دشمنی کردهاید»[15] تصریح کردهاند این اعلامیه به هر شهری که میرسید: «روش وعاظ تغییر یافته و در مجالس و محافل دینی با شدت مردم را تحریک و علیه دولت تبلیغ میکردند.» البته باید افزود که «حتی آن عده از گویندگان مذهبی هم که کمتر در جنجالهای سیاسی وارد میشدند. تغییر روش دادند.»[16]
2ـ مأموریتهای ویژه؛ جلب حمایت فلسفی واعظ و طیب حاج رضایی: از بررسی اسناد و خاطرات معلوم میشود که امام اهتمام ویژهای به نیروها و مجامع مذهبی تهران داشت. به گفته شیخ فضلالله محلاتی در خاطراتش، امام وی را مأمور نمود تا سران هیئتهای مذهبی را در تهران جمع نموده برای بهرهبرداری سیاسی از مجالس سوگواری برنامهریزی کند. نامبرده برای این منظور چندین جلسه با وعاظ و همچنین چند جلسه با سران هیئتها در مسجد بنیفاطمه برگزار کرد و هماهنگیهای لازم را بهعمل آورد. اگر چه برخی وعاظ چندان با این برنامهها همراهی نکردند.[17]
مهدی عراقی از بنیانگذاران هیئتهای مؤتلفه اسلامی و حلقه وصل هیئتهای مذهبی تهران با امام نیز در خاطراتش از تلاشهای خود برای جلب حمایت واعظ شهیر تهران یعنی حجتالاسلام فلسفی سخن گفته است. او نقل میکند برای این منظور از امام خواست که نامهای خطاب به فلسفی بنویسد، ایشان نیز چنین کرد. عراقی تصریح میکند جلب نظر امثال فلسفی در میان وعاظ و حاج عباس زریباف و حاجناظم از مداحان از این جهت اهمیت داشت که بسیاری از وعاظ و مداحان در تهران دنبالهرو آنان بودند.[18] امام در نامه خود به فلسفی با تقدیر از بیانات حساس ایشان «در این وقت اختناق عجیب» خاطرنشان میسازد: «امروز روزی است که حضرات مبلغین محترم و خطبای معظم، دین خود را به دین اثبات فرمایند.» سپس در ادامه ضمن آرزوی تغییر روش آن دسته اندک از وعاظ که از حبس و زجر بیم دارند، درخواست نمود، که در منابر خود راجعبه کمک مردم برای تعمیر فیضیه تذکر دهند.[19]
فلسفی در خاطراتش از ارسال نامه مشابهی نیز از سوی آیت الله شریعتمداری یاد کرده که ایشان نیز ضمن تشکر از بیانات مفید او، خاطرنشان نموده: «انتظار است سایر آقایان مبلغین هم دین خود را به اسلام به نحو احسن ادا نمایند.»[20]
اما مأموریت دیگر عراقی در تهران، جلب حمایت طیب حاج رضایی ـ از سران یکی از هیئتهای بزرگ عزاداری محرم ـ بود. وی در خاطراتش ضمن اشاره به گفتوگوهایش با طیب و جلب نظر او میافزاید که در این مأموریت موفق شد، نظر حسن رمضان یخی ـ یکی دیگر از سران هیئتها ـ را برای عدم مداخله له یا علیه برنامههای نهضت را جلب کند.[21] سید محمود محتشمیپور، یکی از همراهان عراقی در این مأموریت نقل میکند که آن دو به اتفاق ابوالفضل توکلی بینا ـ از بازاریان تهران ـ هر چند مأموریت مذکور را با موفقیت به انجام رساندند ولی ساواک توانست از فرد دیگری بهنام ناصر جگرگی و نوچههایش سوءاستفاده نماید و در کار نهضت اخلال ایجاد کند.[22]
3ـ تدابیر دستگاههای امنیتی و عکسالعمل امام: چنین به نظر میرسد که دستگاههای امنیتی کشور نیز بهخوبی بر اهمیت پیامرسانی ماه محرم و برنامه رهبران نهضت در بهرهبرداری سیاسی از ظرفیت بالقوه مجالس عزاداری، واقف بودند. از اینرو در آستانه آن ماه، برای جلوگیری از تداخل مسئولیتها و فعالیتها علیه روحانیون، ساواک بهعنوان تنها متولی «در امور مربوط به روحانیون و رسیدگی به وضع آنها» انتخاب شد[23] و این مأموریت توسط سرلشکر حسن پاکروان ـ ریاست ساواک ـ به تمام سازمانهای امنیتی ابلاغ گردید.[24] از این رو در این دوره گزارشهای بسیار جامعی از مبارزات روحانیون تهیه گردید که گزارشهای مربوط به «پرونده 15 خرداد» قریب پنجهزار برگ سند را شامل میشود که این مجموعه جدا از پروندههای انفرادی روحانیون و سایر دست اندرکاران مربوطه نظیر طیب و... میباشد که با احتساب آنها، بالغ بر ده هزار برگ سند میباشد که مجموع این اسناد در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی در دسترس محققان قرار دارد.
به هر حال براساس اسناد و مدارک موجود، میتوان تدابیر امنیتی اتخاذ شده از سوی مجموعه ستادی دستگاههای امنیتی را به شرح ذیل برشمرد:
1ـ دستورالعمل وزیر کشور ـ دکتر مهدی پیراسته ـ به استانداران، فرمانداران و فرمانداران کل مبنی بر تشکیل «کمیسیونی مرکب از رئیس ساواک، رئیس ژاندارمری، رئیس شهربانی، رئیس فرهنگ، رئیس کشاورزی و رئیس اصلاحات ارضی» برای بررسی و اعلام نتیجه وضعیت افرادی که در صددند با بهرهبرداری از تجمعات محرم، تبلیغات سوءعلیه اصلاحات نمایند.[25]
2ـ تهیه «طرح تبلیغاتی برای ماههای محرم و صفر از سوی اداره کل سوم [امنیت داخلی] در دو قسمت به شرح ذیل برای مقابله با روحانیونی که تصمیم دارند در سخنرانیهای خود به انتقاد از هیئت حاکمه درخصوص: رابطه با اسرائیل، تضعیف روحانیت و تزلزل اسلام و تخلف دولت از قانون اساسی بپردازند. و ابلاغ این طرح به کلیه ساواکهای کشور: 1ـ مطالبی که باید در منابر عنوان شود: تجلیل از مذهب شیعه، حمایت شاه از تشیع، وقف املاک سلطنتی، ترجیع منافع کشورهای اسلامی بر اسرائیل، سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها، توجه دولت به احکام شرع. این مطالب از رسانههای رسمی نیز تبلیغ شود. 2ـ راهکار اجرایی: آماده و آگاه کردن روحانیون همکار ساواک، درخواست از بانیان مجالس عزاداری جهت منع تحریک مردم از سوی وعاظ مدعو، جلوگیری از سخنرانی وعاظ آشوبگر، تذکر و در صورت تکرار عمل طبق قانون با وعاظی که مردم را تحریک میکنند، پس از دور شدن از آن مجلس. امجدی، مدیر کل اداره سوم.[26]
گفتنی است که امام در همان زمان از این طرح پرده برداشت و گفت: «ساواک میگوید: از اسرائیل حرف نزنید. از شاه حرف نزنید ایندو تناسبشان چیست، مگر شاه اسرائیلی است.»[27]
3ـ بخشنامه رئیس پلیس تهران به کلیه کلانتریها در هفت بند: تهیه صورت جامعی از مجالس روضهخوانی، بانی و واعظ آن؛ تهیه فهرست دستجات عزاداری که در تاسوعا و عاشورا حرکت میکنند با ذکر نام دسته، محل، مسیر حرکت، تعداد تقریبی، سرپرست، نوحهخوان؛ اخذ تعهد کتبی از سرپرست هیئتها برای انجام مراسم در مکان و زمان خود، منع ورود دستجات به بازار، استفاده دستجات از عرض خیابان، منع قمهزنی، حمل نعش و شبیهسازی، حرکت دستجات بازار فقط در مسیر تعیین شده باشد. در پایان نیز درباره وعاظی که خلاف تعهد عمل کنند، دستور داده شده که برای اقدام علیه آنها با قسمت اطلاعات پلیس تهران هماهنگ شود.[28] سرهنگ عبدالله وثیق، رئیس پلیس تهران.
4ـ کمیته امنیت و اطلاعات قم نیز در جلسه 6 خرداد خود، تصمیماتی مشابه بخشنامه فوقالذکر اتخاذ کرد: اخذ تعهد از صاحبان مجالس توسط شهربانی، تذکر به وعاظ برای طرح مسائل دینی در منابر، تعیین مسیر حرکت دستههای عزاداری، آمادهباش قوای انتظامی و هنگ ژاندارمری و قوای تقویتی، تعقیب وعاظی که «مطالب غیرمجاز میگویند» به بعد از عاشورا موکول گردد، اعزام مدیران مدارس و افراد سپاهی دانش، بخشداران، مأموران اداره کشاورزی و اصلاحات ارضی به روستاها و تذکر لازم به کدخدایان. ضمناً اعضای کمیته مذکور عبارت از: فرماندار و رؤسای ساواک، ژاندارمری و شهربانی قم بودند.[29]
امام نیز در پی اطلاع از اخذ تعهد مذکور، در پیامی به وعاظ و سران هیئتها، نه تنها این اقدام را غیرقانونی دانست بلکه التزام گیرندگان را مجرم خواند.[30]
5ـ دستوالعمل سرلشکر حسن پاکروان ـ ریاست ساواک ـ به ساواک قم: «نظر به اینکه از طرف خمینی به تمام طلاب و وعاظی که برای محرم از قم به شهرستانها حرکت مینمایند، دستور شدید برای تبلیغ و تحریک داده شده، لازم است در شهرها و قراء مراقبت شده و محرکین شناسایی و دستگیر شوند، از پخش اعلامیه و عکس خمینی نیز جلوگیری گردد.»[31] نامبرده چهار روز بعد در دستورالعملی دیگر از رؤسای ساواک خواسته است برای دستگیری روحانیون با شخص وی هماهنگی کند.[32]
منبع: مجموعه مقالات همایش 15 خرداد زمینهها و بسترها، به کوشش دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ج 1، تهران، سوره مهر، 1388، صص 279 – 304.
پینوشتها:
[1]. تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، به کوشش جواد منصوری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1377، سند شماره 120 /3.
[2]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2: فیضیه، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378، ص 194.
[3]. همان، ص 218.
[4]. همان، ص 219.
[5]. رجبی، محمدحسن، زندگینامه سیاسی امام خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381، سند شماره 60.
[6]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2: فیضیه، ص 228.
[7]. همان، ص 224.
[8]. صحیفه امام، ج 1: بیانات، پیامها، مصاحبهها، احکام، اجازات شرعی ونامههای امام خمینی، آبان 1343 ـ 1312، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، صص 194 ـ 192.
[9]. همان، صص 247 ـ 237 و 224 ـ 223 و 220 و 202 ـ 201.
[10]. همان، صص 230 ـ 229.
[11]. خاطرات 15 خرداد، دفتر نهم، به کوشش علی باقری، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1378، ص 183، (سیدمحمد موسوی خوئینی).
[12]. همان، دفتر پنجم، صص 345 ـ 344، (حجتالاسلام علیمحمد یثربی).
[13]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2: فیضیه، ص 281.
[14]. آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهربانی امام خمینی، شماره بازیابی 661، کُد 1 /641، صص 74 ـ 72.
[15]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2: فیضیه، ص 339.
[16]. همان، ص 349.
[17]. خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، به کوشش حمید روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376، ص 48.
[18]. ناگفتهها (خاطرات شهید حاج مهدی عراقی)، تهران، رسا، 1370، صص 175 ـ 173.
[19]. صحیفه امام، ج 1، ص 242؛ برای دستخط امام. رک: خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، به کوشش حمید روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376، سند شماره 108، ص 570.
[20]. خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، صص 269 ـ 268.
[21]. ناگفتهها، صص 177 ـ 176.
[22]. خاطرات 15 خرداد، دفتر پنجم، صص 200 ـ 199، (خاطرات محمود محتشمیپور).
[23]. تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، سند شماره 36 /3 (بند آخر گزارش).
[24]. همان، سند شماره 116 /3؛ همچنین: قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2: فیضیه، ص 273.
[25]. همان، سند شماره 114 /3؛ همچنین: همان، ص 272.
[26]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2: فیضیه، صص 274 ـ 273؛ تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، سند شماره، 115 /3.
[27]. صحیفه امام، ج 1، صص 248 ـ 243.
[28]. دهنوی، م، قیام خونین 15 خرداد 42 به روایت اسناد، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1360، صص 43 ـ 42.
[29]. قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2: فیضیه، صص 310ـ 308.
[30]. صحیفه امام، ج 1، صص 230 ـ 229.
[31]. تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج 1، سند شماره 118 /3.
[32]. همان، سند شماره 116 /3؛ همچنین: قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، ج 2: فیضیه، ص 273.
تعداد بازدید: 1219