24 ارديبهشت 1401
روزنامه اطلاعات در شماره روز 24 اردیبهشت 1343 در گزارشی از بازدید وزیر آبادانی و مسکن از خانهها و اراضی «موقوفه دردشت خرابه» شرق نارمک خبر داده مینویسد:
«کوی دردشت خرابه از املاک موقوفه خاص میباشد و هماکنون در آن 300 خانه و 800 قطعه زمین در اختیار مردم قرار گرفته که دهساله به اهالی اجاره داده شده است.... آقای دکتر نهاوندی، وزیر آبادانی و مسکن، در اجتماع اهالی دردشت خرابه شرق نارمک بیاناتی ایراد کرد و گفت: با کمک شما مردم بهزودی دردشت خرابه را به دردشت آباد تبدیل میکنیم[!]، منتها در این امور باید مردم هم با دولت همکاری نمایند. وزارت آبادانی و مسکن مسئله مالکیت، آب، برق، وسیله نقلیه، آسفالت و سایر مسائل این کوی را بررسی میکند تا کمکهای مقتضی در این مورد انجام شود. سپس وزیر مسکن از هشت خانه این کوی بازدید کرد و از اینکه بعضی از خانهها به جای شیشه از حلبی استفاده کردهاند متأثر شد[!] و قول همه گونه مساعدت را به نمایندگان اهالی داد.»[1]
گفتنی است یکی از علل حاشیهنشینی و مشکلات آن توسعه نامتوازنی بود که در تمام دوره پهلوی جریان داشت. تمرکز فعالیتها و اقدامات دولت عمدتاً در پایتخت بود و بانک صنعت و معدن نیز با اختصاص 60 درصد از وامهای اعطایی به پایتخت به این عدم توازن دامن زده بود. در نتیجه در نیمههای دهه 1350 تهران با جمعیتی کمتر از 20 درصد جمعیت کشور، بیش از 68 درصد کارمندان دولت، 82 درصد شرکتهای ثبت شده، 50 درصد پزشکان، 42 درصد شمار تختهای بیمارستانی، 40 درصد سینماروها، 70 درصد مسافران به خارج از کشور، 72 درصد نشریات و 80 درصد خوانندگان روزنامهها را در خود جای داده بود. از هر 10 نفر جمعیت تهران یک نفر خودروی شخصی داشت، در حالی که این نسبت برای دیگر مناطق 90 به یک بود. به قول یک اقتصاددان انگلیسی: «کسانی که در تهران زندگی میکردند، از فرصت دسترسی بهتر به آموزش، امکانات بهداشتی، رسانهها، شغل و درآمد و دسترسی به فرایندهای تصمیمگیری برخوردار بودند. تعجبی نداشت که ساکنان روستاها و دیگر شهرهای کوچک بیتوجه به مشکلات و گرفتاریهایی نظیر اجارههای بالا، تراکم جمعیت و آلودگی هوا به امید یک زندگی بهتر مایل به مهاجرت به تهران بودند.» فرانسیس فیتزجرالد[2] این ناهمگونی را چنین تحلیل کرده است: «وضعیت ایران به طورکلی به مراتب بدتر از کشوری مانند سوریه است که نه نفت و نه ثبات سیاسی دارد. به این دلیل که شاه برای توسعه کشور هرگز تلاش جدی نکرده است... ثروت کشور بیشتر به سوی خودروهای شخصی و نه اتوبوس، کالاهای مصرفی و نه بهداشت عمومی و حقوق سربازان و پلیس و نه آموزگاران سرازیر شده است.»[3]
پینوشتها:
[1]. اطلاعات، س 38، 5 شنبه 24 اردیبهشت 1343، ش 11386.
[2]. نویسنده آمریکایی.
[3]. آبراهامیان، یرواند، تاریخ ایران مدرن، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، تهران، نشر نی، 1389، ص 256 - 257.
تعداد بازدید: 354