اعظم صابرینسب
12 مرداد 1401
آمریکا پس از کودتای 28 مرداد میکوشید تا حاکم بلامنازع ایران شود و تمام اقدامات و برنامههای این کشور، به خصوص تا سال 1337 در جهت دستیابی به چنین هدفی بود و با همراهی آلن دالس و جان کندی، امینی که از قبل برای چنین روزی تربیت شده بود به مقام نخستوزیری رسید. او که برای انجام خواستههای آمریکا نیاز به آزادی بیشتری داشت، از شاه خواستار اعتماد بیشتری شد و در حالیکه هنوز بیشتر از دو روز از صدارت وی نگذشته بود با انحلال مجالس شورای ملی و سنا کار خود را پیگرفت. او برای مردم فریبی اقدام به بازداشت امرای ارتش و دولتمردان نامدار زیر پوشش مبارزه با فساد کرد و برای کسب حمایت جبهه ملی و آگاهی از مواضع آنان، به درخواست میتینگ آنها پاسخ مثبت داد و در ادامه مأموریتی که آمریکا به او محول کرده بود، اقدام به اجرای اصلاحات ارضی نمود. وی برای اینکه خود را همگام و همراه با علما و روحانیت نشان دهد، برای اولینبار در ایران از یک روحانی به عنوان مشاور امور مذهبی استفاده کرد و هر چند بر سر مسئله کنسرسیوم، کاشانی رودرروی او بود، ولی وی به ارتباط با کاشانی ادامه داد و در هنگام مرگ وی همچون صاحب عزا در تمام مراسم ترحیم و مجالس ختم متعدد وی حضور داشت. آشتی او با مطبوعات یک ماه بیشتر طول نکشید و بعد با تهدید، توقیف و سانسور سعی کرد در برابر مطبوعاتی که بر ضد او بودند، بایستد.
محمدرضا پهلوی که از ارتباط فعال علی امینی با آمریکا راضی نبود و آن را خطری جدی علیه بقای سلطنت خود میدید، با مسافرتی به آمریکا و جلب نظر آنان و پذیرش اجرای تمام سیاستهای آمریکا در ایران، مشخص کرد که امینی تاریخ مصرف خود را از دست داده است و از این پس تنها محمدرضا پهلوی یکهتاز میدان سیاست ایران خواهد بود و امینی از صدارت کناره گرفت.
مقدمه
امینی دومین انتخاب آمریکا بدون رضایت شاه بود و اورل هاریمن، پیر سیاستمدار آمریکا، از سوی کندی راهی ایران شد و او که پیش از این بارها در روزهای دولت مصدق به ایران آمده به اوضاع وارد بود، با گرفتن حکم نخستوزیری علی امینی و عدم دخالت شاه، کشور را ترک کرد. روابطی که امینی با راهنمایی قوام با آمریکاییها پیدا کرده بود پس از بیست سال نتیجه داد و او به صدارت رسید. او در سفارت ایران در واشنگتن به راز و رمز روابط دربار و آمریکا و نظریات حاکم بر آن کشور آشنا شده بود. بسته شدن مجلس و وعده انتخابات آزاد، حربه مناسبی در دست امینی بود تا گروههای سیاسی را به خود جلب کند. امینی چند روز پس از صدارت برای اینکه نشان دهد اصلاحاتش جدی است چند تن از سران ارتش را در جمشیدیه زندانی کرد. امینی که فکر میکرد با جلب حمایت جبهه ملی موفق به جلب حمایت مردم خواهد شد، با آنان همراهی کرد و اجازه میتینگ به آنان داد که به واکنشی علیه او منجر شد و وی با اجرای اصلاحات ارضی و ارتباط با روحانیت هم محبوبیت چندانی نیافت و اسدالله علم که از روزهای نخست، با استفاده از روزنامهنگاران همراه خود بر ضد امینی اقدام به انتشار مقاله میکرد و شاه هم که از نخستوزیری امینی لطمه دیده بود، درصدد انتقام برآمده لبه تیز حملات خود را متوجه او کرد و در نهایت در 27 تیر 1341 بعد از چهارده ماه امینی از نخستوزیری کنار رفت.
زندگینامه امینی تا قبل از نخستوزیری
علی امینی متولد 1285ش. چهارمین فرزند خانواده پدرش میرزا محسنخان فرزند میرزا علیاصغرخان امینالدوله صدراعظم مظفرالدین شاه و مادرش خانم اشرف فخرالدوله، دختر مظفرالدین شاه و نوه عباس میرزا بود.[1] تحصیلات ابتدایی را در مدارس «رشدیه» و «علمیه» گذراند و دوره آموزش متوسطه را در دبیرستان «دارالفنون» به پایان برد. برای ادامه تحصیل ابتدا به نجف و در 1305 به فرانسه رفت و در دانشگاه «گرونول» ثبتنام کرد[2] و علیرغم میل مادرش که دوست داشت وی پزشک شود، رشته حقوق و اقتصاد را انتخاب کرد و در سال1310 از دانشگاه «سوربن» دکتری گرفت.[3]
پس از بازگشت به ایران مدتی سمت قضاوت در دادگستری داشت، سپس به وزارت دارایی انتقال یافت و در 1315 به ریاست کل گمرک منصوب شد، چندی در آن سمت ماند تا مدیرکل وزارت دارایی شد. او در 1312، با دختر وثوقالدوله، بتول ازدواج کرد، حاصل این ازدواج یک پسر به نام ایرج بود که بعدها سفیر شد.[4]
با سقوط دیکتاتوری رضاشاه، احمد قوام در 1321 به نخستوزیری رسید و امینی داماد 37 ساله برادرش را به معاونت خود برگزید و همسرش هم نقش منشی قوام را ایفا میکرد.[5] قوام اندک زمانی بعد یعنی در 31 شهریور ماه وی را مأمور مطالعات بازرگانی ایران و هند کرد.[6] قوام، امینی را در رأس هیئت اقتصادی ایران به آمریکا فرستاد و این اولین تماس مستقیم او با آمریکاییها شد که زمینه ترقیات بعدی او را فراهم کرد. وی از همان زمان طرف توجه خاص دستگاه دیپلماسی آمریکا بود و در کنار چهرههایی چون دکتر ارسنجانی به عنوان مهره وابسته به سفارت آمریکا شهرت یافت. در سال 1325 که قوام مجدداً نخستوزیر شد، علی امینی به دبیرکلی شورای عالی اقتصاد[7] و ریاست هیئت مدیره بانک صنعت و معدن برگزیده شد.[8]
او در دوره چهاردهم مجلس داوطلب نمایندگی مجلس شد اما چون دولت وقت نظر مساعدی به وی نداشت انتخاب نشد.[9] اما در دوره پانزدهم وکیل اول تهران شد و به مجلس شورای ملی راه یافت. وی در 1329 برای اولینبار در کابینه منصور به وزارت اقتصاد ملی رسید[10] و در سال 1330 در کابینه اول دکتر مصدق مجدداً همین سمت را داشت، اما بیشتر از هشت ماه وزیر نبود و بعد از کودتای 28 مرداد 1332 در کابینه سپهبد زاهدی به سمت وزیر دارایی انتخاب شد[11] کار اصلی او حل مسئله نفت بود و طبق نظر آمریکاییها کنسرسیوم نفت ایران تشکیل شد. با تدوین و به تصویب رساندن آن توسط امینی، تمام دستاوردهای نهضت ملی نفت و تلاشهای یک دوره مبارزات خونبار مردم ایران به باد رفت و ژنرال آیزنهاور رئیسجمهور آمریکا به سبب این کار، علی امینی را در شمار صدیقترین خدمتگزاران خود قرار داد و به صورت همهجانبهای از او حمایت کرده راه رشد و دستیابی او را به مقامهای بالاتر فراهم کرد. آنتونی ایدن، نخستوزیر وقت انگلستان در کتاب خاطرات خود مینویسد: «...پس از سقوط مصدق ما تصور نمیکردیم که کار نفت به سهولت و کمکهای بیدریغ حل شود، ولی کمک دکتر امینی مسئله نفت را به نفع ما تمام کرد...».[12]
او در دی ماه سال 1334 با سمت سفیرکبیر ایران به آمریکا رفت[13] و در دوران تصدی این شغل بیش از پیش به آمریکاییها نزدیک شده با سناتور جانکندی که شانس زیادی برای انتخاب شدن به مقام ریاست جمهوری داشت طرح دوستی ریخت. آمریکا براساس شرایط منطقهای و بینالمللی[14] درصدد انجام کودتایی به رهبری سرلشکر محمدولی قرنی[15] در یکی از روزهای آخر بهمن ماه 1336 بود و درنظر داشت علی امینی را نخستوزیر کند، ولی دولت انگلستان که از موضوع خبر داشت، محمدرضا شاه را مطلع کرد و برنامه کودتا ناکام ماند. علی امینی در فروردین 1337 به ایران بازگشت.
او تلاش برای نخستوزیری را از سالها قبل آغاز کرده بود و افزون بر ارتباطی که با دولتمردان آمریکایی و محافل و کانونهای وابسته به آمریکا داشت، به تحرکاتی در داخل کشور نیز دست زد و جلسات مرتبی با برخی از رجال و سیاستمداران ایرانی برگزار کرد و برنامههایی برای مطرح ساختن خود طراحی و اجرا نمود.
دولت آمریکا در پشتیبانی از او، در سفر محمدرضا پهلوی به سوئیس به وی اعلام کرد: «اگر با خواست جدید آنان مبنی بر نخستوزیری امینی موافقت نکند، با سقوط سلطنت و ریاست جمهوری امینی مواجه خواهد شد.»[16]
دولت آمریکا برای نشان دادن عزم خود در حمایت از علی امینی و تهدید بیشتر محمدرضا پهلوی، برخی مجامع وابسته را به انتشار اعلامیههایی در حمایت از ریاست جمهوری امینی واداشت. از دیگر اقدامات آمریکا برای واداشتن شاه به انتصاب امینی، بهرهبرداری از وضع ناگوار مالی ایران بود. کندی با درک این وضعیت، نخستوزیری علی امینی را پیش شرط اصلی و اولیه کمک مالی به ایران معین نمود و پیشنهاد کرد که در صورت صدور فرمان نخستوزیری علی امینی با وام 35 میلیون دلاری مورد تقاضای ایران موافقت خواهد شد.[17]
شاه در اثر فشار آمریکا سرانجام در 16 اردیبهشت ماه فرمان نخستوزیری علی امینی را صادر کرد.
انحلال مجلسین
علی امینی همزمان با دریافت فرمان نخستوزیری، حکم انحلال مجلسین شورای ملی و سنا را هم از شاه گرفته بود.[18] فرمان انحلال مجلسین عصر روز نوزدهم اردیبهشت ماه رسماً توسط محمدرضا پهلوی صادرشد. او پس از رسیدن به مقام نخستوزیری قول داده بود که دمکراسی واقعی را در ایران جایگزین حکومت استبدادی نماید و شاه را به مقام تشریفاتی و بدون مسئولیت بازگرداند.
کابینه امینی
از جمله کارهای پر سر و صدای امینی، وارد کردن چند شخصیت چپنما و جنجالی در کابینهاش بود: از جمله دکتر حسن ارسنجانی، مدیر روزنامه داریا که عهدهدار وزارت کشاورزی شد و در قضیه اصلاحات ارضی فعالیت دامنهداری از خود نشان داد. نفر دوم الموتی بود که وزارت دادگستری به او محول شد. نفر سوم و شاید جنجالیترین فرد، درخشش بود که به اتهام تحریک معلمین و اختلال در نظم و آرامش دستگیر شده در زندان قزلقلعه زندانی شده بود، امینی او را آزاد کرد و به وزارت فرهنگ گماشت.[19] دکتر علی امینی به هیچیک از حرفهایی که قبل از نخستوزیری پیرامون استقلال نظر خود ابراز داشته ادعا کرده بود که تسلیم اعمال نفوذهای شاه نخواهد شد عمل نکرد و در انتخاب وزرای کابینهاش نتوانست به این ادعا جامه عمل بپوشاند و جز یکی ـ دو نفر، بقیه وزیران از جمله وزرای معمولی سایر کابینهها بودند که در تنگناهای زمان به ناچار انتخاب شده بودند.[20]
برنامه دولت امینی
علی امینی نیازمند برنامهای جنجالی بود تا به کمک آن اصلاحات مورد نظر آمریکا را اجرا کند، او برنامه دولت خود را چنین اعلام کرد:
در سیاست داخلی؛
«1ـ انجام اقدامات به منظور پایین آمدن قیمتها و سعی در تقلیل هزینه زندگی.
2ـ تقویت قوه قضائیه و تعقیب سوءاستفاده کنندگان از اموال مردم.
3ـ اقدام به اصلاحات ارضی و تقسیم اراضی دولتی میان کشاورزان و تأسیس شرکتهای تعاونی روستایی و تأدیه وامهای ضروری به کشاورزان.
4ـ توسعه صنایعی که مستقیماً با کشاورزی بستگی دارد و حمایت از صنایع ملی.
5ـ تأمین حداقل معیشت کارمندان به خصوص فرهنگیان.
6ـ تحکیم مبانی ایمانی و تربیتی از دبستان تا دانشگاه و تعلیمات اجباری و توسعه آموزشگاههای حرفهای.
7ـ ایجاد نظم و تثبیت در سازمان وزارت دارایی.
8ـ حقوق موازنه ارزی و تعدیل واردات و توسعه و تشویق صادرات.
9ـ تأمین بهداشت عمومی و نظارت دقیق بر حسن جریان امور در بیمارستانها.
10ـ رعایت صرفهجویی کامل در مخارج مؤسسات و ادارات و شرکتهای دولتی.
11ـ تعمیم بیمههای اجتماعی کارگران و تأمین حداقل دستمزد آنان.
12ـ جلوگیری از تمرکز امور در مرکز و تشکیل انجمنهای شهر و انجمنهای دهات.
13ـ تصفیه ادارات دولتی از عناصر ناصالح.
14ـ اقدامات لازم برای بهبودی وسایل ارتباطی و طرق و مواصلات کشور، در سیاست خارجی؛
15ـ پیروی از منشور ملل متحد و پشتیبانی از اقدامی که برای تأمین صلح به کار میرود.
16ـ تحکیم و بسط مناسبات دوستانه با کشورها.»[21]
بازداشتهای نمایشی
با این برنامهها، امینی به عنوان مصلح اجتماعی مطرح شد، ولی اکثر حرفهایش شعارهایی توخالی با هدف کاستن از حجم فشارهای افکار عمومی و به بیراهه کشاندن مردم طراحی شده بود.
امینی برای فریب بیشتر مردم برنامهای به منظور مبارزه با فساد و دزدی و رشوهخواری پیاده نمود و عدهای از رجال و مقامات مؤثر مملکت را تحت تعقیب قرار داده توقیف کرد، از جمله:
سپهبد مهدیقلی علویمقدم رئیس شهربانی پیشین و وزیر کشور کابینه شریف امامی، سپهبد حاجی علی کیا رئیس رکن دوم ارتش، سپهبد حسین آزموده دادستان و رئیس دادرسی ارتش، سرلشکر علیاکبر ضرغام وزیر گمرکات و انحصارات دولتهای اقبال و شریف امامی، سرتیپ روحالله نویسی معاون وزیر گمرکات و رئیس سازمان شیلات کشور، سرلشکر محمد دفتری رئیس سابق تسلیحات ارتش.[22] بازداشتهای جنجالی امینی تنها به امرای ارتش محدود نمیشد و برخی از مدیران ارشد و دولتمردان نامدار غیرنظامی هم به زندان فرستاده شدند مانند: دکتر اقبال و مهندس ابوالحسن ابتهاج و مهندس محسن فروغی پسر ذکاءالملک و خانم احسان خان دولو معروف به ملکه خاویار ایران. دربار توانست دکتر اقبال را فراری بدهد. با دادگاه هیئت مدیره شیلات، امینی به شاه اعلام جنگ کرد. در دوران اقبال، امتیاز صدور خاویار به دوست شاه داده شد که درصد زیادی از درآمد آن عاید دربار میشد و در طی جلسات دادگاه با علنی شدن سفتههایی با امضای مادر شاه، وی کوشید که خود و دربار را منزه از این امور نشان دهد. بازپرسیها از ابتهاج هم در پی آن بود که پرده از فسادها و رشوههایی که در سازمان برنامه طی قراردادهای بزرگ و مناقصههای نان و آبدار ترتیب داده شده بود، برداشته شود.
منبع: مجموعه مقالات همایش 15 خرداد زمینهها و بسترها، به کوشش دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ج 2، تهران، سوره مهر، 1388، ص 125 – 140.
پینوشتها:
[1]. دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، نیمه پنهان، ج13، کیهان، چ دوم، ص45.
[2]. ساجدی، احمد، مشاهیر سیاسی قرن 20، محراب قلم، چ دوم، 1375.
[3]. بزم اهریمن، ج اول، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ص 256.
[4]. مهدینیا، جعفر، زندگی سیاسی علی امینی، پاتوس، چ دوم، 1368، ص 15.
[5]. نیمه پنهان، ص54.
[6]. شجیعی، زهرا، تاریخ برگزیدگان سیاسی ایران در عصر مشروطیت، ج اول، سخن.
[7]. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج اول، نشر گفتار و علم، 1380، ص 219.
[8]. نیمه پنهان، ص54.
[9]. زندگی سیاسی علی امینی، ص16.
[10]. نیمه پنهان، ص57.
[11]. مکی، حسین، دولتمردان ایران در عصر مشروطیت، ج اول، نشر اشاره، چ اول، 1370، ص 414.
[12]. فردوست، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج دوم، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص 325.
[13]. همان، ص 285.
[14]. کودتای ژنرال عبدالکریم قاسم در عراق و ملی شدن کانال سوئز در مصر به دست جمال عبدالناصر در سال 35.
[15]. رئیس رکن دوم اطلاعات و ضداطلاعات ارتش.
[16]. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ص306.
[17]. بیل، جیمز، شیر و عقاب، نشر فاخته، چ اول، ص 201.
[18]. شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ص218.
[19]. نجمی، ناصر، بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضا شاهی، انتشارات انیشتین، چ اول، 1373، ص 79.
[20]. عاقلی، باقر، نخستوزیران ایران از مشیرالدوله تا بختیار، جاویدان، چ اول، 1370، ص 902.
[21]. بولتن خبرگزاری پارس، 21 /2 /1340.
[22]. بازیگران سیاسی عصر رضاشاهی و محمدرضا شاهی، ص80.
تعداد بازدید: 990