خاطرات

یادی از دختران حضرت موسی‌بن جعفر(ع)


17 بهمن 1401


ازدواج [دکتر فاطمه طباطبایی و مرحوم حجت‌الاسلام حاج احمد خمینی ـ 1348] ما نیز می‌بایست مانند همه ازدواج‌ها دو سو داشته باشد؛ یک سو داماد و خانواده‌اش و سوی دیگر عروس و خانواده‌اش، اما در همان اوضاع و احوال دریافتیم که ازدواج ما،‌ سوی دیگری نیز دارد که به شدت در پی به کرسی نشاندن نظر و خواسته خود است و آن، سازمان امنیت رژیم پهلوی یا همان ساواک بود. عجیب بود، اما واقعیت داشت. بنا به گفته پدرم، پس از بازگشت ما از عراق، یکی از مأموران ساواک به خانه ما آمده و پس از مقدمه‌چینی و بازگو کردن اطلاعاتی از دیدارهای پدرم و آیت‌الله خمینی در نجف (برای آنکه بگوید ساواک از همه امور خبر دارد) خطرات این پیوند را گوشزد کرده و گفته بود: با دست خود دخترتان را در آتش نیندازید! این ازدواج فرجام خوبی ندارد.

پس از چند روز فرد دیگری آمده و گفته بود: با این ازدواج نه‌تنها زندگی دخترتان تباه می‌شود، بلکه برای خودتان نیز مشکل پیش می‌آید.

یکروز دیگر مأمور دیگری به در خانه آمده و به پدرم می‌گوید: آقای خمینی مغضوب شاهنشاه است. با این پیوند، شما نیز خشم اعلیحضرت را برمی‌انگیزید. پدرم می‌گویند: این مسئله امری شخصی است و ربطی به مسائل سیاسی ندارد. پس از آنکه او رفت،‌ پدرم نقل کردند. بی‌اختیار یاد مظلومیت امام موسی‌بن‌جعفر(ع) افتادم و گریستم؛ زیرا چنانکه روایت شده است با وجود آنکه ایشان شمار زیادی دختر در خانه داشتند، اما مردم از ترس حکومت جرأت خواستگاری از دختران آن امام معصوم را نداشتند.

سرانجام، ساواک در این ماجرا شکست خورد و ازدواج من و احمد سر گرفت.

 

 

منبع: طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، تهران، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، مقاونت پژوهشی، 1390، ص 132.



 
تعداد بازدید: 556



آرشیو خاطرات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.