خاطرات

اعتصاب و تظاهرات به دنبال تحریم رفراندوم


07 شهريور 1402


به دنبال تحریم رفراندوم توسط امام و سایر مراجع، موج اعتصاب و تظاهرات شهرهای بزرگ ایران بخصوص تهران را فراگرفت. کسبه بازار و خیابان‌ها مغازه‌های خود را بستند و به صفوف تظاهرکنندگان پیوستند. آن روز سوم بهمن 1341 بود.

کلاس‌های حوزه آقای مجتهدی را تعطیل کردیم و همراه جمعیت به طرف خانه علماء و مراجع حرکت نمودیم. راهپیمایان شعار می‌دادند. «نصر من‌الله و فتح قریب»، «ما تابع قرآنیم، رفراندوم نمی‌خواهیم»، «رفراندوم قلابی مخالف اسلام است».

در بین راه خبردار شدیم که جمعیت برای کسب تکلیف به منزل آیت‌الله سیدمحمد بهبهانی در نزدیکی سه راه سیروس رفته و تجمع کرده‌اند. وقتی به خانه ایشان رسیدیم صحن حیاط و اتاق‌ها مملو از جمعیت بود. در امتداد کوچه نیز مردم ایستاده بودند، با هر مشقتی بود خود را به داخل منزل رساندم، چیزی نگذشت که مرحوم آقای بهبهانی به میان انبوه جمعیت آمد. غریو صلوات و شعارهای ضد رژیم و رفراندوم خانه را به لرزه در آورده بود. به درخواست آقای بهبهانی، خطیب توانا آقای فلسفی برای مردم سخنرانی کرد. او رفراندوم را پوششی برای سرکوب اسلام و تهدیدی برای استقلال ایران ذکر کرد و گفت: رژیم در زیر سرپوش رفراندوم می‌خواهد بار دیگر حادثه صحرای کربلا را برپا کند، حسین علیه‌السلام را بکشند و زینب را اسیر کنند، امروز شعار همه ملت این است: «ایران کشور خفقان است، مرگ بر خفقان». آقای فلسفی در پایان صحبت خود اعلام کرد که به عنوان اعتراض و استنکار از رفراندوم غیرقانونی، سه روز بازار تهران تعطیل خواهد بود. همچنین از مردم دعوت کرد که بعد از ظهر در مسجد سیدعزیزالله واقع در بازار تهران در مجلسی که به دعوت آیت‌الله خوانساری و بهبهانی تشکیل می‌شود شرکت کنند.

با پایان گرفتن سخنان آقای فلسفی انبوه جمعیت به خیابان‌ها و بازار تهران ریختند و به تظاهرات پرداختند. ناگهان سر و کله کماندوها و پلیس ضدیورش شاه که مسلح به انواع سلاح‌های گرم و سرد بودند پیدا شد. آنها منطقه بازار و خیابان‌های اطراف را محاصره کردند و بلافاصله دستور حمله صادر شد. مردم بی‌دفاع آماج ضربات کشنده قرار گرفتند. عده زیادی مصدوم و مجروح شدند و تعداد بیشماری را دستگیر و به زندان‌های مخوف گسیل داشتند. در عین حال مردم در مقابل پلیس و کماندوها مقاومت می‌کردند؛ جمعیت از کوچه پس کوچه‌های خیابان‌ها و بازار استفاده و با سنگ و چوب و آجر به جنگ و گریز پرداختند.

خبر تشکیل جلسه در مسجد سیدعزیزالله بسرعت در تهران منتشر شد و دسته‌های متفرق در شهر به‌طرف بازار و مسجد آمدند. ما از نوروزخان راهی بازار، مسجد جامع، چهارسوق شدیم. در این اثنا بود که حمله وحشیانه کماندوهای گارد رفته‌رفته سخت‌تر و حلقه محاصره تنگ‌تر شد. در وسط راه خبردار شدیم که آیت‌الله خوانساری از منزل به قصد مسجد خارج شده و در حالی که همراه جمعیت در حرکت بوده مورد هجوم ددمنشانه صدها پلیس و مأمورین شاه قرار گرفته است. دژخیمان شاه با انواع سلاح‌های خود ابتدا به مردم حمله‌ور می‌شوند و سر و دست و پای آنان را می‌شکنند و آنها را متفرق می‌کنند، سپس آن مرجع علایق در را مورد یورش وحشیانه خود قرار می‌دهد؛ به طوری که عبا، عمامه و نعلین آقای خوانساری وسط بازار می‌افتد. آنان بی‌شرمانه ایشان را مورد هتک حرمت و توهین قرار می‌دهند و لذا آیت‌الله خوانساری از وسط راه به منزل برمی‌گردد.

ما و تعدادی از دوستان طلبه و بازاری نیز از بین راه به حوزه آقای مجتهدی برگشتیم. در همین روز دانشجویان دانشگاه تهران نیز با تعطیل کلاس‌ها و پخش اعلامیه و نصب پلاکارد و راهپیمایی همبستگی خود را با نهضت اسلامی و مخالفت با رفراندوم غیرقانونی اعلام کردند. پلیس حریم دانشگاه را درهم شکست و چکمه‌پوشان شاه دانشجویان را در داخل دانشگاه تعقب و مورد ضرب و جرح قرار دادند.

زنان و مردان شجاع و غیور مذهبی قم نیز به ندای مراجع تقلید و علما لبیک گفتند و به عنوان مخالفت و اعتراض به رفراندوم از گوشه و کنار شهر به طرف صحن مطهر تظاهرات کردند. صفوف اقشار مختلف قم و طلاب و فضلا درهم آمیخت و شکوه خاصی به این همایش اسلامی می‌بخشید. مأمورین شهربانی و ساواک همانند کماندوهای رژیم در تهران وحشیانه به صفوف درهم فشرده مردم حمله کردند و با باتوم، قنداق تفنگ و پنجه بکس جمعیت بی‌دفاع را مورد ضرب و جرح و شتم قرار دادند و تعداد زیادی را نیز دستگیر کردند.

در سایر شهرستان‌ها هم وضعیت به همین منوال بود.

 

منبع: خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلی‌اکبر محتشمی، تهران، حوزه هنری، 1376، ص 242 - 244.



 
تعداد بازدید: 511



آرشیو خاطرات

نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی:

جدیدترین مطالب

پربازدیدها

© تمامی حقوق برای پایگاه اطلاع رسانی 15 خرداد 1342 محفوظ است.